گویند: خلیفه ای بود، در کنار بحر نشسته، دُرج جواهر در پیش نهاده، یک یک به دریا می انداخت، او را گفتند: ای خلیفه! این چه کار است؟ جواهری گرانبها چون به دریا انداختی دیگرت بر آن دسترسی نباشد. گفت: از صدای آب لذت می برم خواهم که با پرتاب این گوهر صدایی از آب برآید. این خلیفه مگر آدمی است و این جواهر ساعات عمر او که در جزئی حظ و لذتی آن را به بحر عدم اندازد. هر نفس ز انفاس عمرت گوهری است - کان نفس سوی خدایت رهبری است «الطرق إلی الله بعدد أنفاس الخلایق؛ راههای به سوی خدا به عدد انفاس خلایق است.» (حضرت محمد صلی الله علیه و آله) بعضی را عقیده بر این است که در این فرمایش رسول الله صلی الله علیه و آله انفاس جمع نفس است، چه در هر دم زدنی می توان اسمی از خدا را بر زبان و یا یادی از او در جان داشت و ارتباطی با عالم اعلی. حال بنگر که آن را که تواند این گوهر نصیب باشد، این دقایق را به معصیت یا مجالست با بدان و اهل لغو و لهو بگذراند او را بس خسران بود. خدای تعالی اهل شوخی و بازی نیست. «ما خلقنا السماوات و الأرض و ما بینهما لاعبین؛(225) آفرینش آسمان ها و زمین را به بازی نیافریدیم.» حدیث آرزومندی نویسنده : استاد کریم محمود حقیقی @Asemani_bashim