0⃣9⃣4⃣
#خاطرات_شهدا 🌷
💠از زبان مادر شهید:
🔰
#مصطفی حدود هفت سالش بود نزدیک
#محرم ،مسجد داشت آماده می شد که دسته عزاداری🏴 آماده شود.
🔰مصطفی رفت از عزاداران مسجد
#خواهش کرد که سنج یا زنجیر بزنند.از
#مسجد بیرونش کردند🙁، گفتند :شما بچه هستید، نظم دسته عزاداری را بهم میریزید🗯.
🔰مصطفی خیلی ناراحت شد😔
وقتی برای من تعریف کرد، گفت:
#مامان من سال دیگه خودم دسته راه می ندازم✊.
🔰واقعا همین شد و سال بعد با کمک
#برادر و پسر عموها و باقی دوستانش یک
#دسته راه انداختند✅.
🔰از همان کودکی خوب
#مدیریت می کرد.بسیار باهوش بود👌. در یادگیری بازیها سریع بود، افکار 💭طرف مقابل را متوجه می شد.
#شهید_مصطفی_صدرزاده
🌹🍃🌹🍃
@asganshadt