باران به شیشه زد دل ما را خراب کرد این ذره را هوایی آن آفتاب کرد پروانه را به شمع جنون مبتلا نمود دلدادگان عشق تو را بی حساب کرد این باده پر ز خستگی و التهاب بود مهر تو آمد و دل ما را شراب کرد رحمت بر آنکه عشق تو را بر دلم نشاند رحمت بر آنکه غیر تو را چون سراب کرد ای ماه دلربا به شب من نگاه کن تاریکیم تمام جهان را عذاب کرد آری غزل به سمت علی رهسپار شد شاعر دوباره میل رخ بوتراب کرد