کودک‌کُشی می‌زند بر سنگ، موجش را سرِ طوفانی‌ام چاره‌ای دیگر ندارد حالِ سرگردانی‌ام مثل غزه، در هجومِ بمب‌ها پرپر شدند کودکانِ بی‌کسِ مظلومِ هم اُستانی‌ام بمب‌هایی که گروهی بی‌لیاقت می‌زنند هر نفس در جای جایِ پیکرِ ایرانی‌ام چون ببندم چشم؟ دراین ظلم وقتی هر نفس می‌شود فریادِ طفلی باعث حیرانی‌ام گاه دردِ رانت و گاهی انتصاباتِ غلط می‌شود عامل به تکرارِ مصیبت خوانی‌ام چون شوم خاموش؟ مثلِ بعضی از این ماجرا شرمیگن از خویش و مسئولیتِ انسانی‌ام اُف به دنیایِ سیاست‌بازهایِ بی‌خرد می‌شود هر آن از آنان غصه‌ی ارزانی‌ا‌م چون شود آبادی از این عده سهمِ ما که هست شدتِ بی‌عرضگی‌ها باعثِ ویرانی‌ام آفرین بر عزمِ‌تان در امر فرزند آوری!!! شاکی از ظلمِ شما در محضر ربانی‌ام شاکی‌ام از جمله‌یِ نالایقان پُست‌دوست شاکی از ظلمِ شما کودک‌کُشانِ جانی‌ام @asharahmadrafiei