خرم شهر نشسته ایم دل آسوده در فراهم شهر که مرزمُحکم ودل مُحکم است ومُحکم شهر نشسته ایم در آسودگی ولی یک روز نداشت فاصله تا جبهه ی مُقدّم، شهر که شهرجبهه ی ازخویشتن گذشتن بود به خلقِ جلوه یِ ایثار شد مُجسم شهر برای ماندن امروز سبز ما دیروز گذشت از شررِ شعله یِ دمادم شهر اگر چه تن به تن ِلاله ها به خون خفتند زیادتر شد و یک لحظه هم نشد کم شهر حریف کیست؟ نوشتند لشکر دنیا رقیب کیست در این بین؟می نویسم شهر وهرچه دشمن بی مایه شد مسلح تر فقط به صورت خودکار شد مصمم شهر اگر چه در مه باروت، تا خدا را داشت نداشت واهمه ازسرنوشتِ مبهم شهر شکوه غیرت مردان آن جهان آراست معادلات جهان را زده ست برهم شهر زچشم پنجره ها روضه می چکید آرام به کربلای جگرسوز این محرم شهر تمام ْقد به شکوه حماسه اش پرداخت نداشت وقت برای کشیدن غم شهر چو نخل سوخت ولی باز روی پایش ماند نکرد زیر هجوم ستم کمرخم شهر به قدس می رسد آخر حماسه اش یک روز نمونه بوده برای تمام عالم شهر زمین غصبی صهیون چه زودخواهد شد ز سوز آتش خشم جهان، جهنم، شهر به لطف حق شده ایم از حصارها آزاد وپیش روست در آینده چند خرم شهر @asharahmadrafiei