. مرا سری‌ست که آشفته پریشانی‌ست مرا دلی‌ست که مهمان‌پذیرِ حیرانی ست به استقامت این شهر میخورم سوگند که عمر غائله در ایستگاه پایانی‌ست به استقامت شهری که نقش دیوارش هنوز شعر رسای نِزار قبانی ست دیار عشق، پراکندگی نمی‌داند اگر چه آه عراقی‌ست، حنجر ایرانی ست هماره در پی آزادسازی قدس است کسی که درسرش اندیشه سلیمانی ست قسم به شاخه زیتون که سبز خواهد شد هرآن کفن که در این سرزمینِ بارانی ست ✍ ........... . به بهانه‌ی اندوه کرمان: هلا رفیق! که در راه عاشقان هستیم شهادت است مسیری که ما درآن هستیم گرفته‌ایم به دوش از ازل اگر اندوه ولی فدای سر این غم گران هستیم هرآن کجاست که مظلوم، اهل آنجاییم شبیه آهِ نفس‌گیر بی مکان هستیم عیار ما به همین سرسپردگی‌ست بگو: قسم به غزه که مشتاق امتحان هستیم رسیده‌اند شهیدان به مرقد سردار به جای مانده از این بزم نوحه‌خوان هستیم خدا رقم نزند مرگ بی شهادت را که چون به مرگ بمیریم در زیان هستیم خدا جواز شهادت به دست فاطمه داد خدا کند که بگیریم تا جوان هستیم ✍ .