"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم " ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷ادامه خطبه ۱ [و من خطبة له عليه‌السلام يذكر فيها ابتداء خلق السماء و الأرض و خلق آدم] : وَ مَنْ جَهِلَهُ فَقَدْ أَشَارَ إِلَيْهِ وَ مَنْ أَشَارَ إِلَيْهِ فَقَدْ حَدَّهُ وَ مَنْ حَدَّهُ فَقَدْ عَدَّهُ و كسى كه خدا را نشناسد به سوى او اشاره مى‌كند و هر كس به سوى خدا اشاره كند، او را محدود كرده، به شمارش آورده. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮در ادامۀ اين سخن و تكميل آن مى‌فرمايد: «كسى كه خدا را نشناسد به او اشاره مى‌كند و هر كس به سوى او اشاره كند او را محدود شمرده و هر كس او را محدود بداند او را به شمارش در آورده است و در وادى شرك سرگردان شده است». در اينكه منظور از «اشاره به سوى خدا» در اين جا چيست دو احتمال وجود دارد: نخست اين كه منظور اشارۀ عقلى باشد و ديگر اين كه هم اشارۀ عقلى را شامل بشود و هم اشارۀ حسّى را. توضيح اينكه هنگامى كه انسان خدا را با آن حقيقت نامحدود و بيكران و نامتناهيش نشناسد، در ذهن خود مفهوم محدود خاصّى براى وى در نظر مى‌گيرد و به تعبير ديگر با اشارۀ عقلى به او اشاره مى‌كند، در اين حالت طبعا او را محدود دانسته چرا كه نامحدود و نامتناهى براى انسانى كه خود محدود و متناهى است قابل درك و تصوّر نيست. انسان چيزى را درك مى‌كند كه به آن احاطه پيدا كند و در فكر محدود او بگنجد و چنين چيزى حتما موجود محدودى است. در اين حال خداوند در رديف معدودات و اشياء قابل شمارش قرار مى‌گيرد، زيرا لازمۀ محدود بودن، امكان تصوّر موجود ديگرى در جايى ديگر، همانند اوست. تنها نامحدود از جميع جهات است كه دوّمى ندارد و در عدد و شمارش نمى‌گنجد. به اين ترتيب «مولى الموحّدين» حقيقت توحيد را در اين عبارت كوتاه و به تمام معنا منطقى، منعكس ساخته و خداوند را برتر از خيال و قياس و گمان و وهم معرفى نموده است. اين همان چيزى است كه با تعبير زيباى ديگرى در كلام امام باقر (ع) آمده است كه مى‌فرمايد: «كلّ‌ ما ميّزتموه بأوهامكم فى ادقّ‌ معانيه مخلوق مصنوع مثلكم مردود اليكم، هر چيزى را كه در وهم و گمان و فكر خود تصوّر كنيد هر قدر دقيق و ظريف باشد مخلوق شماست و به شما باز مى‌گردد (و ساخته و پرداختۀ خود شما و هماهنگ با وجود شماست و خدا برتر از آن است كه هماهنگ مخلوقى باشد)» 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂