🔳 ◾️ () هنگامی که امام علیه السلام دید قاسم قصد رفتن به جنگ را دارد ، او را در آغوش گرفت و آن قدر گریستند که از حال رفتند...امام علیه السلام به او اجازه نمی داد، دست و پای امام علیه السلام را بوسید تا توانست اجازهٔ جنگ بگیرد. چهره اش همچون ماه درخشان، شمشیر به دست و قبا و پیراهن به تن... به میدان آمد... لحظه ای شد که ملعونی شمشیری بر فرق مبارکِ قاسم... با صورت بر زمین افتاد و گفت : ای عموجان ! امام حسین علیه السلام چون بازی شکاری بر سر او حاضر شد، بالای سرش ایستاد، لحظات سختی بر او می گذشت و حسین علیه السلام می گفت: قاتلان تو از رحمت الهی دور باشند... سپس فرمود: سوگند به خدا برای عمویت سخت است که او را فراخوانی و نتواند جواب تو را بدهد، یا جوابت را بدهد اما سودی برایت نداشته باشد، سوگند به خدا این روزی است که دشمنانش بسیار و یارانش اندکند، امام علیه السلام قاسم را به سینه چسباند و آورد تا کنار دیگر کشته شدگان خانواده اش قرار داد... 📓 برگرفته از ◼️◼️◽️◼️◼️ کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر @astanehmehr