🕊 💠 نان پختن بانوان برای جبهه ها «یک روز دایی­‌ام گفت یک کیلو گوشت به حساب من بخر. آبگوشت بار کن خانم­‌ها بخورند. آبگوشت بار گذاشتم و ناهار را دور هم خوردیم. انصافاً آبگوشت خوبی شد. هیچ­ وقت به نان­‌های جبهه دست نمی­‌زدیم. می­‌گفتیم اگر برای خودمان برداریم حلال نیست. دوتا نان هم غنیمت است که بفرستیم برای رزمنده­‌ها. کنار تنور، سماورم قل­قل می­‌کرد. زن حاج­ مسلم هر روز برایمان قند و چای می‌­آورد و بساط چایمان به راه بود. هرکس چای می­‌خواست، می‌­رفت پای سماور. خیرالنساء هم از ما سر می‌­زد. می‌­پرسید چیزی کم و کسر ندارید؟ خداقوتی می‌­گفت و می‌­رفت.» 📚 از کتاب: نان سال های جنگ (خاطرات زنان روستای صد خَرو شهرستان سبزوار در پشتیبانی جنگ) 🔷🔸💠🔸🔷 @astanehmehr