🔆 ✍ عابد و ارزش نماز 🔹مردی نزد عابدی رفت و گفت: ای عابد سوالی دارم. 🔸عابد گفت: بگو. 🔹مرد گفت: نماز خودم را شکستم. 🔸عابد گفت: دلیلش چه بود؟ 🔹مرد گفت: هنگام اقامه نماز دیدم دزدی کفش‌هایم را ربود و فرار کرد. بر آن شدم که نماز بشکنم و کفشم را از دزد بگیرم و حال می‌خواهم بدانم که کارم درست است یا نادرست؟ 🔸عابد گفت: کفش تو چند درهم قیمت داشت؟ 🔹مرد گفت: پنج درهم. 🔸عابد گفت: اى مرد کار بجا و پسندیده‌ای کرده‌ای زیرا نمازی که تو می‌خواندی دو درهم هم نمی‌ارزید.