📌 ماهی رایگان...
🚕 کارم که تموم شد، راه افتادم به سمت خونه. شور و شوق بچهها و خانمم رو که دیدم، یاد قول مسافرت آخر سال افتادم. به همین خاطر، ماشینم رو بردم برای سرویس که برای مسافرت آماده باشه. بچهها بساط سفرهٔ هفتسین رو آماده کرده بودن تا بین راه، سال رو تحویل کنیم. بچهها گفتن که ماهی قرمز نخریدن و باید توی راه ماهی بخریم.
🐟 حالا بیا و درستش کن! مگه ماهی قرمز پیدا میشد! وقتی همهچیز رو بذاری برای دقیقه نود، همین میشه دیگه! توی مسیر یه تابلو دیدیم: «ماهی رایگان»! از این بهتر نمیشد.
🔺 سریع ماهی رو گرفتم و اومدم. انگار یه کارت همراه ماهی بود. با صدایی که کنجکاوی خانمم هم برطرف بشه خوندمش:
«حوّل حالنا الی احسن الحال». و چه کسی بهتر از «او» میتواند حال خوب را برای همه فراهم کند… و چه شروع خوبی بود، همین یک کارت ساده…
📖
#داستانک