: اسطوره ها بستری برای بیان حقایقِ غامض و پیچیده می باشند . هنگامی که یک حقیقت بیانش مشکل باشد باید صُوَر و صورتهایی برای آن تعریف نمود تا حقیقت را پیچیده در ملحفه ای از استعارات و کنایات و تشبیهات و تمثیلات ؛ قابل هضم و جذب برای ذهن ما باشد . ذهن بشر عادت ندارد که حقایق را عور و عریان و بگونه مطلق ادراک نماید لذا نیاز به صورت و قالبی دارد تا آنرا در یک هیئت و قالب ببیند و بپذیرد. نمادها و کهن الگوها؛ توتم ها و اسطوره ها و تشبیهات بیان کننده یک حقیقت متعال هستند نه پنهان کننده و تحریف کننده آن . ما با پردازش یک داستان اسطوره ای میخواهیم حقیقت را ملموس نمائیم نه اینکه آنرا تحریف کنیم و یا اینکه پنهان نمائیم . چون تفاوت درک و فرهنگ داریم (نظام حاکم بر حقایق ماورای دنیا و حس و ماده با نظام حاکم بر دنیا و ماده و محسوسات متفاوت است) و حقایق لخت و ذات بدون صورت به مذاق ما جور نیست . چه کسی میتواند پروتئین یا ویتامین را همین جوری در طبیعت بخورد؟ اما پروتئین در حبوبات و گوشت و ویتامین در سبزیجات و میوه پنهان است . حال به مذاق ما برای جذب مناسب است . اسطوره ها همانند یک سیب حقایق را پوشش میدهند همانگونه که سیب ویتامین را در نهاد خود دارد. اگر حقیقت ذات حق بدون صورت و صور عرضه گردد ادراک نمیگردد اما وقتی میگوئیم رحمان یعنی مهربان مثل مادر آنگاه درک میگردد چون به ذهن نزدیک میگردد.و... خداوند در مقام وحدت ذاتی خویش برای هیچ کس قابل درک نیست مگر اینکه در عالم کثرت اسماء و صفات و افعال تجلی و تنزل کرده و اسماء خویش را در صورت اشیاء ملکوتی و ملکی ظهور و بروز دهد.(کنت کنزاً مخفیاً فاحببت ان اعرف فخلقت الخلق لکی اعرف)(سنریهم آیاتنا فی الآفاق و الأنفس حتی یتبیّن لهم انّه الحقّ) امیدوارم با این مثالها توانسته باشم مطلب را واضح نموده باشم.سرّ وجود آیات متشابه و تمثیلات در قرآن و روایات همین است.(و هذا باب ینفتح منه الابواب)تمام اختلافات بین مخالفان و موافقان فلسفه و عرفان نظری ناشی از وجود آیات و روایات متشابه است یعنی موافقان تمام این آیات را صوری می دانند که حقیقت را باید از دل آن با کنایه فهمید نه اینکه هر چه ظاهر آن گفت همان را حقیقت تلقی کرد. اما مخالفان مباحث فلسفه و عرفان نظری،تمام این آیات و روایات متشابه را صریح در بیان حقایق و نظام حقایق گرفته و ظاهر آنرا بدون هیچ گونه تأویلی می پذیرند. حق یارو یاورتان @ejtehadjame