#جهان_خسته_ست_از_دست_ترازوهای_قلابی#اعظم_سعادتمند
زیارت کردمت دریای من!با چادر آبی
اگر در عکسها افتاده ام چون رود بی تابی
زیارت کردمت با گریه بر آن لحظه هایی که
دوان هستند دنبال ردایت چند مرغابی
چه چیزی از سفر در عمق اقیانوس زیباتر؟
برای قصه ی ماهی_سیاه تلخ تنگابی
ببخش ای شاه اگر من_این گدای مست شیرین عقل_
نمیجویم برای گفتگویت هیچ آدابی
::
شب است و مرغ حق آواز سر داده است با یادت:
جهان خسته است از دست ترازوهای قلابی
چه می ماند کنار عدلت از قانون کشورها
به جز لوحی گلی تر از قوانین حمورابی
::
زیارت کردمت یک روز از نزدیک از نزدیک
تو ای صحن و سرای آسمانی که در این قابی
از: باران پس از برف
#غزل#زیارت#مذهبی_ولایی#علوی@ayateghamzehttps://ayateghamzeh.ir/Poem/ID/209860/categoryId/123/