❇ تفســــــیر
این فرزند لجوج و کوتاه فکر، به گمان این که با خشم خدا مى توان به مبارزه برخاست، «فریاد زد: پدر! براى من جوش نزن، به زودى به کوهى پناه مى برم که دست این سیلاب به دامنش هرگز نخواهد رسید و مرا در دامان خود پناه خواهد داد» (قالَ سَآوی إِلى جَبَل یَعْصِمُنی مِنَ الْماءِ).
«نوح» باز مأیوس نشد، بار دیگر به اندرز و نصیحت پرداخت، شاید فرزند کوتاه فکر از مرکب غرور و خیره سرى، فرود آید و راه حق را پیش گیرد. به او «گفت: فرزندم امروز هیچ نگهدارى در برابر فرمان خدا نیست» (قالَ لا عاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللّهِ).
«تنها نجات از آن کسى است که مشمول رحمت خدا باشد و بس»! (إِلاّ مَنْ رَحِمَ).
کوه که سهل است، کره زمین که سهل است، خورشید و تمام منظومه شمسى با آن عظمت خیره کننده در برابر قدرت لایزال او ذرّه بى مقدارى بیش نیست.
مگر بالاترین کوه ها در برابر کره زمین، همچون بر آمدگى هاى بسیار کوچکى که روى سطح یک نارنج قرار دارد نیست؟ همان زمینى که یک میلیون و دویست هزار مرتبه باید بزرگ شود، تا به اندازه کره خورشید گردد، همان خورشیدى که یک ستاره متوسط معمولى آسمان، از میان میلیون ها میلیون ستاره در پهنه عالم خلقت است.
پس چه خیال خامى! و چه فکر کوتاهى! که از «کوه» کارى ساخته باشد؟!
🌼🌼🌼
در همین هنگام، موجى برخاست، جلو آمد و جلوتر، و فرزند نوح(علیه السلام) را همچون پر کاهى از جا کند، و در لابلاى خود در هم کوبید «و میان پدر و فرزند جدائى افکند و او را در صف غرق شدگان قرار داد»! (وَ حالَ بَیْنَهُمَا الْمَوْجُ فَکانَ مِنَ الْمُغْرَقینَ).
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۴۳ سوره مبارکه هود)
@ayehsobh