أین صاحِبُــنا؟!
#احسن_القصص #تشرفات (قسمت سوم): #امام_زمان ﷻ 💥یک لحظه با خودم گفتم: این آقا کیست که چنین کرامتهایی
(قسمت اول): ﷻ 💥یکی از منسوبین علامه بحرالعلوم به نام سید تقی از قول جناب آقاشیخ حسن کاظمینی نقل می کند: سال ۱۳۲۴ در کاظمین، شوق زیادی جهت تشرف به خدمت حضرت ولیعصر روحی فداه داشتم و لذا روزهای جمعه به حالت انتظار می نشستم و مشغول ذکر می شدم و با اینکه مغازه سمساری و عطاری باز کرده بودم در این روز خرید و فروش نمی کردم. یکی از جمعه ها مشغول ذکر بودم ناگهان دیدم سه نفر سیّد مقابلم ظاهر شدند و به دکان من تشریف آوردند. ✨💫✨ دو نفر مرد کامل بودند و یکی جوانی در حدود بیست و چهارساله که وسط آن دو آقا قرار داشت و فوق العاده صورت مبارکش نورانی بود، به حدی جلب توجه مرا نمودند که از ذکر بازماندم و محو جمال ایشان شدم و آرزو می کردم داخل دکان من بیایند. آرام آرام با نهایت وقار آمدند تا به در دکان رسیدند. سلام کردم. جواب دادند و فرمودند: آقا شیخ حسن گل گاوزبان داری؟! فورا عرض کردم بله دارم. در حالی که روز جمعه من خرید و فروش نمی کردم و به کسی هم جواب نمی دادم. ✨💫✨ فرمودند: بیاور. عرض کردم: چشم و به ته دکان برای آوردن دارویی که فرموده بودند رفتم و آن را آوردم. وقتی برگشتم دیدم کسی در دکان نیست ولی عصایی روی میز جلوی مغازه قرار دارد، آن عصا عصایی بود که در دست آن آقای وسطی دیده بودم. عصا را بوسیدم و عقب دکان گذاشتم و بیرون آمدم... ادامه دارد. 🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄  أین صاحِبُــنا؟! ╔═🍃══════════╗ @ayna_sahebona110 ╚══════════🍃═╝