#چالش_مهربانی ❤️😍
سلام و درود🌺
منم میخواستم با یه خاطره تو چالش مهربونی شرکت کنم 🍃
سال ۶۶ هنگامی که پا به ماه بودم و یه پسر کوچولوی زیر دوسال هم داشتم به اصرار زیاد همسرجان که راهی شهری دیگه برای انجام ماموریت بودحرکت کردیم (شاید بگید چرا قبول کردم باهاش برم ،که باید بگم تقریباً ۱۶ سالم بود وکم تجربه بودم واز طرفی همسرم هم خیلی اصرار داشت و نتونستم متقاعدش کنم و شاید صلاح بر این بود چون نمیدونم اگه باهاش نمیرفتم با اون شرایط تنها چه برسرم میآمد) طول مسیر دردم زیاد وزیادتر میشد،😬بهر حال به مرکز استان رسیدیم و همسرم کارش رو سریع انجام داد و بازم به ایشون التماس کردم بریم بیمارستان و نپذیرفت 😫
بهر حال نزدیک شهرمون که شدیم بچه داشت دنیا می اومد👼
به یه ماشین گذری علامت دادیم
خانمی اومد کمکم بچه رو گرفت وتو روسری پیچید در حالی که جفت داخل بدنم بود😤
تا رسیدیم بیمارستان و بقیه ماجرا
میخواستم همینجا از اون خانم مهربان و خانوادش تشکر کنم،که فرشته نجات جان من و دخترم شدن
(اهل گنبد بودن )
ان شاءالله بهترین ها نصیبشون بشه و خدا ازشون راضی باشه 💐
دیگه از شوهرم هم دلخور نیستم که به زور منو برد شاید اگه تو خونه بودم و همسایه هم نداشتم اتفاق ناگواری می افتاد🤷♀
روحت شاد همسر گلم 🖤
💜💜💜💜💜💜💜💜💜
سلام بر مدیر خوب و اعضای محترم ...در مورد چالش مهربانی خواستم بگم که هفده سال پیش ما یه منطقه خونه ساختیم که کوچه ها زیر کوبی نداشت تاکسی یا واحدهم نمیومد بخاطر چاله چوله های بیش از حد ..وسیله نداشتیم با دو تا بچه اکثر مسیر و پیاده میرفتیم زمستون نرفته بودیم بیرون کفش و پایین شلوارمون گِل و شل و...بچه هام نق میزدن خسته میشدن ..تو مسیر اکثرا اقامون میشناختن و سید سید میکردن و ما رو سوار .. ماشین خریدن برامون رویا بود ..بعضی ها هم وقتی سوارمون میکردن طعنه میزدن که فکر وسیله کنین ما هم ناراحت میشدیم چون پولی نداشتیم ..عزمم جزم کردم دو میلیون دو میلیون وام گرفتم گذاشتم بانک گواهی گرفتم ماشین خریدیم ..الان ده ساله راننده ام همون موقع که دیگران ما رو سوار میکردن عهد کردم ماشین خریدیم منم همین کارو کنم ...همیشه تو مسیرم خانم ها رو سوار میکنم انها هم برام دعا میکنن ...به پسرم میگم تو مسیر بایست مسیرمون تاکسی کمه سوارشون کن خدا دستتو تو غربت میگیره ...و مطمئنم که دعاهاشون بزرگترین نعمته منم همیشه برا کسانی که تو اون شرایط کمکمون کردن دعای خیر میکنم برا امواتشون فاتحه میخونم🌺
💜💜💜💜💜💜💜💜💜
سلام به شمامدیرعزیزگروه و دوستان عزیزمجازی
درموردچالش مهربانی سال98پسرم کلاس اول بودمنم تازه گواهینامه گرفته بودم و خیلی ترس و استرس از رانندگی داشتم اون اوایل اندازهاوابعاددستم نبودوخیابون مدرسه پسرم جدول کنارخیابونوکنده بودند وسرتاسرچاله بزرگ بودمنم ناواردموقع پارک کردن نصف ماشین افتادتوچاله پسرموباترس ووحشت پیاده کردم وازیکی از آقایون که هرروزسر راهش پسرشومیرسوندکمک خواستم ایشون هم لطف کردندوپیاده شدندباچندتااقای دیگه خیلی زحمت کشیدند و بالاخره با کمک بکسل توسط ی راننده نیسان ماشین منوازچاله دراوردندمن تازنده باشم مدیون محبت ومهربونی اون آقا وبقیه آقایون اون روزهستم همیشه که ایام خاص باشه ویابرم زیارت امام رضابراشون دعامیکنم وبرای خودش وخانوادشون حاجت روایی ارزودارم وفردای اون رو که دوباره دم مدرسه اون آقای محترمودیدم بازهم ازشون تشکر کردم وبهشون گفتم برای سلامتی شماوخانوادتون وشادی وامرزش امواتتون سوره مبارک انعام رومیخونم وهمیشه دعاگوی شما هستم 🌻
خدا ادامای خوب ومهربونو عمربابرکت و سلامتی وعزت بده انشاالله🌸🌼
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽