هم دریا میباره
هم بارون میباره
مثل چشم حیدر
چشمامون میباره
معجر با آتیشِ
روی در میسوزه
زخم روی بازوشم
بدتر میسوزه
شنیدنش سخته
چه برسه به دیدنشو
جلو چشم حیدر
روی خاکا کشیدنشو
دیده با قد خم
توی کوچه دویدنشو
بمیرم مادر
فقط دعا کنید که مردی
این صحنه ی بدو نبینه
شکستن حرمت نبی رو
مگه رسم تشکر اینه
۲
مادرم مجروحه
لرزه تو پاهاشه
اگر که بیافته
نمیتونه پاشه
خاموش کن آتیشو
مادر داره میسوزه
کمک کنید چادر
رو سر داره میسوزه
ینفر از رو و
ینفر اومد پشت سرش
ینفر با شمشیر
یکی پا گذاشت رو چادرش
یکی میزد با پا
که در افتاده رو کمرش
بمیرممادر
نفس میسوخت میون سینش
چشماش دیگه سیاهی میرفت
از ماجرای کوچه مادر
مسیرو اشتباهی میرفت
۳
ای که هیزم چیدی
دور و بر خونه
الهی این آتیش
هستیتو بسوزونه
مثل مادر دارم
میمیرم من کم کم
بشکنه دستی که
میزد سیلی رو محکم
بشکنه دستی که
صورتش رو نشونه گرفت
گرمی دستش رو
با سیلی از این خونه گرفت
مادرم از اون روز
برا رفتن بهونه گرفت
بمیرم مادر
یجوری زد که چند روزه که
علی ندیده روی ماهو
از پشت چادرش به سختی
علی رو میکنه نگاهو
#خادم_زینب
#فاطمیه
#زمینه_احساسی
#زمینه_روضه_ای
#شور
#جانسوز
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🎤کانال سبک و شعر
#باب_الحرم
📲تخصصی ترین اشعار و سبک ها💥
👇عضویت👇
♨️
eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f ✅