هدایت شده از منبع سبک
زهی حسین و زهی کار جاودانهء او زهی سری که بساید بر آستانهء او چه مرد بود، که شد مایهء نجات بشر ؟ چه بحر بود، که پیدا نشد کرانهء او؟ به سر بلندی و عزت شهید گشت ولی به زیر بار مذلت نرفت شانهء او به هر زمانه زمین وامدار همت اوست خوشا کسی که نگردد کهن زمانهء او اگرچه دشمن بدکیش،سوخت خیمه‌گهش ببین که دردل هردوست ، هست خانهء او سرش به عرشهءنی رفت ودرخرابهء شام به خاک رفت تن پاک نازدانهء او تن رقیه شد از ضرب تازیانه کبود که روسیاه شود دشمن از نشانهء او بهانهء پدرش بُرد در کنار پدر چه جانگداز بود قصه و بهانهء او بگو به ظالم غافل، که خانمان سوزست دم ستم‌زده و نالهء شبانهء او یزید را اثری چون ثمود و عاد ، نماند که شد به باد فنا تخت ظالمانهء او ستم نماند و ستمگر به لعن دائم ماند «چمن»ببین که چه شد لشکر و خزانهء او