۷. جانشین باب
اشاره
امیرکبیر باب را اعدام کرد تا چشم فتنه را کور کند، ولی بی شک سیاست مداری چون او می دانست که تفکر جدید بابی گری، مانند صدها تفکر انحرافی دیگر به طور کامل از اجتماع رخت برنخواهد بست؛ زیرا افراد سودجویی که نام و نان خود را در این بازی جدید یافته بودند، نمی گذاشتند
بساط کام جویی شان برچیده شود. پس بار دیگر با سازوکاری جدید و استفاده از برخی آثار بر جای مانده از باب، راه او را پی می گرفتند و باکی نداشتند که این موج جدید گمراهی، هر از گاهی کسی را به غرقاب دوزخ بفرستد. بر این اساس، هر روز یکی از بابیان نغمه-ای سر می داد و ادعای «من یظهره اللهی» می کرد.
محمد مصطفی بغدادی از بابیان قدیمی بهایی شده، در مقاله ای که در شرح احوال قره العین نگاشته است، از دوره بعد از اعدام باب و هرج و مرجی که در میان پیروان وی رخ داده بود، یاد می کند. او با اظهار خوشحالی از اینکه پدرش در آن زمان زنده نبود تا این همه پراکندگی و تفرقه را در میان بابیان ببیند، می نویسد:
خوشا به حال او؛ زیرا زنده نماند و آن دوران مهیب و خوفناک زمان فترت و تشتت و تفریق جمع احبّا را ملاحظه نکرد. زمانه به طوری بود که هر کس زبان به تبلیغ می گشود، خودش را کسی می شمرد و یکی از مرایای حضرت اعلی می دانست؛ علی الخصوص وقتی که واقعه شهادت مبارک روی داد و صاعقه امتحان و تندباد افتنان ارکان عالم را متزلزل ساخت و در امر الهی هرج و مرج پدیدار شد. هرکس پیرو یکی از نفوس شد که خودش را یکی از مرایای دوره بیان می دانست. مثل مردمی که پیرو صبح ازل شدند و جماعتی که معتقد به شیخ علی دبّاس گردیدند و گروهی که همراه سید علاو گشتند. به این مناسبات هست که خداوند - علی اعلا - را شکرگزارم که وفات پدرم دو روز بعد از واقعه شهادت حضرت اعلی اتفاق افتاد.(۱)
بنا بر نوشته های باب، پیروانش بعد از او وظیفه داشتند از دو کس پیروی کنند: (۲
)
۱. کسی که بعد از باب با تکیه بر فرمان ها و دستورهای کتاب بیان، سکان رهبری اهل بیان را به دست گیرد و نقشی همانند امام و ولیّ امر داشته باشد.
۲. کسی که همچون باب، قدرت تشریع و آوردن کتاب جدید را داشته باشد. این فرد که باب او را «من یظهره الله» نامیده است، باید مطابق با عدد مستغاث؛ یعنی ۲۰۰۱ سال یا عدد اغیث، ۱۵۱۱سال بعد از باب ظهور کند و دینی جدید مطابق نیازهای آن زمان آورد.
بعد از مرگ باب و فروکش کردن توفان حوادث، بر سر جانشینی وی و به دست آوردن سکان رهبری جمعیت بابیه آغاز شد. البته پیروز این میدان کسی نبود که استدلال و برهان علمی و منطقی داشته باشد و با ارائه مدارک محکم بتواند جانشینی و شایستگی خود را به اثبات برساند؛ زیرا باب به عنوان مرکز این دایره نه تنها خود دارای این ویژگی نبود، بلکه برای جلوگیری از آشکار شدن هویت حقیقی خود، راه را بر هرگونه استدلال منطقی و درست بسته بود.
به هر روی، ما در بررسی تاریخی خود، ناگزیریم جانشین واقعی سید باب را بنا بر اسناد و نصوص بشناسیم.
📗۱)- چهار رساله تاریخی درباره قره العین، ص ۴۳.
📗۲- نک: بیان فارسی، باب سادس عشر، از واحد ثانی.
📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، صص۵۴_۵۳_۵۲
#تحلیل_نقد_بهائیت
#رفتار_بابیان
🚫
@bahaiyat🚫