eitaa logo
فرقه های بابیت و بهائیت
15.9هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2هزار ویدیو
44 فایل
✳️برای رزرو تبلیغات در مجموعه اَسرا بر روی لینک زیر کلیک کنید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2186347655C6187e57a27 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/vi5.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
ه-) سفر عبدالبهاء به اروپا و امریکا در پی انقلاب ترک جوان در ترکیه و برکناری سلطان عبدالحمید از سلطنت، محدودیت های سیاسی و اجتماعی عبدالبهاء نیز تا آنجا که از ناحیه حکومت بود، برطرف شد و او در سال ۱۳۲۸ ه- .ق به دعوت بهاییان اروپا و امریکا از فلسطین به مصر و از آنجا به اروپا و یک بار دیگر به امریکا رفت. وی در این سفر سه ساله، آموزه هایی را به عنوان آموزه های اصلی بها معرفی کرد که امروزه آنها را به نام آموزه های دوازده-گانه می شناسند؛ گرچه با گذشت زمان تعداد آنها بیشتر شد.(۱) آنچه در سفرهای عبدالبهاء به غرب بیش از هرچیز دیگر خودنمایی می کرد، شیفتگی این شخصیت به ظاهر مذهبی، به تمدن پر زرق و برق غرب بود. وی در سخنرانی خود در منزل یکی از بهایی های امریکا گفت: امشب من نهایت سرور دارم که در همچو مجمع و محفلی وارد شدم. من شرقی هستم. الحمدلله در مجلس غرب حاضر شدم و جمعی می بینم که در روی آنان نور انسانیت در نهایت جلوه و شهور است. ...من می گویم که ممکن است ملت شرق و غرب متحد شوند و ارتباط تامّ میان امریکا و ایران حاصل گردد. (۲) 📗۱- موژان مومن، ص ۱۸۵ 📗۲- خطابات عبدالبهاء، ج ۲، ص۳۰. 📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، ص۷۳ 🚫@bahaiyat🚫
و) مرگ عبدالبهاء عبدالبهاء در سال ۱۳۴۰ه-..ق /۱۳۰۰ خورشیدی برابر با ۲۸ نوامبر سال ۱۹۲۱م. در پی بیماری ای نه چندان طولانی مرد. پس از مرگ وی، هواداران و دوستداران غربی او به شکل های گوناگون با بازماندگانش هم دردی کردند. «وزیر مستعمرات حکومت اعلی حضرت پادشاه انگلستان، مستر وینستون چرچیل ... تقاضا نمود مراتب هم دردی و تسلیت حکومت اعلی حضرت پادشاه انگلستان را به جامعه بهایی ابلاغ نماید... و ایکونت النبی نیز... اعلام نمود به بازماندگان فقید سر عبدالبهاء عباس افندی و جامعه بهایی تسلیت صمیمانه مرالله ابلاغ نمایید... . فرمانده کل قوای اعزامی مصر، جنرال کنگرویو نیز تلگراف ذیل را مخابره نمود: «متمنی است احساسات عمیقه مرا به خاندان فقید سر عباس بهایی ابلاغ نمایید». (۱) آرامگاه او در کنار آرامگاه باب، واقع در کوه کرمل است؛ همان جایی که به فرمان بهاءالله، استخوان های سید علی محمد باب در آنجا قرار گرفت. 📗۱-خطابات عبدالبهاء، ج ۲، ص ۲۲۶. 📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، صص۷۴-۷۵ 🚫@bahaiyat🚫
ز) آثار عبدالبهاء ۱. مقاله شخصی سیاح به فارسی (تاریخ دوره اول دیانت بهایی)؛ ۲. رساله مدنیه به فارسی؛ ۳. کتاب سیاسیه (در سیاست مدرن) به فارسی؛ ۴. کتاب مفاوضات (دربرگیرنده نوشته های مهم و فلسفه و روحانی و تفسیر و غیره)؛ ۵. کتاب مکاتیب در چهار جلد (شامل الواح به فارسی و عربی)؛ ۶. تذکره الوفا (شامل شرح احوال نفوس زکیه)؛ ۷. مجموعه مناجات ها به فارسی؛ ۸. مجموعه مناجات ها به عربی؛ ۹. پاسخ نامه جمعیت لاهای (برای اجرای صلح عمومی)؛ ۱۰. پاسخ پروفسور فورل؛ ۱۱. خطابات مبارکه در دو جلد به فارسی و عربی؛ ۱۲. مجموعه الواح به زبان آذری؛ ۱۳. لوح امریک؛ ۱۴. الواح وصایای مبارکه (وصیت نامه) 📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، ص۷۵ 🚫@bahaiyat🚫
۳. زندگی نامه شوقی افندی ربانی الف) تولد شوقی ربانی ملقب به «ولی امرالهن» در یازدهم اسفند ۱۲۷۶ برابر با ۲۷رمضان ۱۳۱۴ ه- .ق در عکا به دنیا آمد. او فرزند ضیائیه(۱) و میرزا هادی افنان (۲)بود. وی تا یازده سالگی در عکا، تبعیدگاه جدّ مادری خود، بهاءالله به سر برد. ب) تحصیلات با سقوط حکومت عثمانی در سال ۱۹۰۸م.، عبدالبهاء همراه خانواده خود به منظور ادامه تحصیل نواده هایش، به شهر حیفا که در دوازده کیلومتری عکا قرار دارد، نقل مکان کرد. شوقی تحصیلات خود را در حیفا در کالج دفرر انجام داد و سپس به دانشگاه بیروت رفت. در نهایت دانشگاه آکسفورد انگلستان را برای ادامه تحصیلات برگزید و گویا موفق به گرفتن مدرک از این دانشگاه نشد. (۳) اگر منسوب بودن رساله الواح و وصایا به عبدالبهاء درست باشد، در صفحه های ۱۱ تا ۱۶این کتاب با صراحت، جانشینی شوقی به عنوان ولایت امر در جامعه بهایی اعلام شده است. ج) نخستین و آخرین حلقه از سلسله ولایت امرالله شوقی افندی نخستین ولی امر سلسله ولایت امر الله عقیم بود و هیچ وصیتی نیز در این مورد نکرد. ازاین رو، سلسله ولایت امر ادامه نیافت. در منابع بهایی آمده است که شوقی در زمان تحصیل در دانشگاه آکسفورد خبر فوت عبدالبهاء، پدربزرگش و رهبر جامعه بهایی را شنید. تحمل این خبر برای او چنان دشوار بود که چند ماهی به کلی از همه کناره گیری کرد. در این مدت، اداره امور بر عهده خواهر عبدالبهاء (بهاییه ملقب به ورقه علیا) بوده است. شوقی پس از چند ماه به حیفا بازگشت و زمام امور جامعه بهایی را به دست گرفت. او پس از آماده ساختن و آشنا کردن جامعه با رسالت خود، شروع به تقویت تشکیلات بهایی کرد. ولی در منابع مخالف شوقی آمده است که وی با نیرنگ بازی مادرش به ریاست رسید، وگرنه خودش او نه توانایی رهبری را در خود می دید و نه جاذبه های زندگی در غرب او را رها می کرد. کناره گیری از تشکیلات هیچ ربطی به ناراحتی های روحی او نداشت و در طول چند ماهی که از پذیرفتن بار مسئولیت فرقه خودداری می کرد، بارها وی را با وعده های گوناگون به حیفا دعوت کردند. 📗۱- دختر بزرگ عبدالبهاء. 📗۲- برادرزاده خدیجه بیگم، همسر اول سید علی محمد باب. افنان به معنای شاخه هاست. در واژه نامه بهایی به خویشان باب، افنان و به خویشان بها، اغصان می گویند. بهاء ظاهراً این القاب را برای ساختن چیزی مانند سلسله سادات، در بهاییت وضع کرد. 📗۳- کشف الحیل، ص۲۱۲. 📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، صص۷۵_۷۷ 🚫@bahaiyat🚫
د) وقایع دوره شوقی افندی اشاره با رسیدن شوقی به مقام ریاست، فصل جدیدی در تاریخ بهاییت گشوده شد که به طور خلاصه به مهم ترین وقایع این دوره اشاره می کنیم: یک - تشکیل دولت نژادپرست صهیونیستی اسرائیل در دوران شوقی و با سکوت خیانت آمیز و همراهی بی دریغ وی، حکومت یهودی اسرائیل با زیر پا نهادن حقوق مسلّم فلسطینیان، در فلسطین روی کار آمد. همکاری بی پایان بهاییت با صهیونیسم جهانی برای ایجاد دولتی یهودی در قلب جامعه اسلامی، سبب شد که این مسلک در آنجا رسمیت یابد و از املاک و اموال بهاییان حفاظت شود و از مالیات و عوارض معاف گردند. (۱) دو - طراحی و اجرای نقشه ده ساله اجرای طرح مهاجرت بهاییان به جاهای مختلف جهان و گسترش تشکیلات اداری و جهانی سازمان دینی بهاییت، از جمله اقدام های او در دوران ریاستش بر این فرقه بود. این فرآیند، به ویژه در دهه شصت میلادی، در اروپا و امریکا سرعت بیشتری گرفت و ساختمان معبدهای قاره ای بهایی به نام مشرق الاذکار به پایان رسید. سه - جدایی مبلّغان برجسته از بهاییت اشاره برخی از مبلّغان برجسته بهایی، راه خود را از تشکیلات شوقی جدا کردند و عده ای از آنها سازمان های انسان دوستانه غیر مذهبی تشکیل دادند؛ از جمله: اول - میرزا احمد سهراب از یاران قدیمی و پرکار عبدالبهاء بود که «کاروان خاور و باختر» را بنیان نهاد. برخی نویسندگان، فرقه سهرابیه را وابسته به وی می دانند. دوم - عبدالحسین تفتی آواره عده ای دیگر نیز آیین بهایی را به طور کامل رها کردند و به دامان پرمهر اسلام بازگشتند؛ از جمله تفتی در زمان بهاییت آواره نامیده می شد و بعد از بازگشت، خود را آیتی نامید. در پی این بازگشت، شوقی افندی مهم ترین کتاب تاریخ بهاییت به نام الکواکب الدریه فی مأثرالبهاییه را که وی نگاشته بود و مرکز میثاق بهاءالله، یعنی عبدالبهاء آن را تأیید کرده بود، بی اعتبار اعلام کرد. کتاب کشف الحیل در واقع، توبه نامه آیتی از منجلاب بهاییت است. سوم - فضل الله صبحی مهتدی خاندان وی از کهن ترین خاندان های بابی بهایی کاشان و خود او از نزدیکان درگاه عباس افندی بود. پیام پدر و خاطرات صبحی از معروف ترین آثار وی در معرفی و نقد این فرقه است. از نوشته هایش معلوم می شود شوقی به عادتی زشت دچار بود که بهاءالله در کتاب اقدس از بیان حکم آن خجالت کشید و مبهم باقی ماند. چهارم - میرزا حسن نیکو بروجردی وی نیز با نگارش کتاب فلسفه نیکو، شرح حال و چگونگی ورود و خروج خود را به فرقه بهایی بیان و اسراری را نیز از این فرقه افشا می کند که بهاییان را شرمنده و خشمگین می سازد و دیگران را غرق در حیرت و شگفتی می کند از این همه پستی در یک مجموعه به ظاهر دینی. پنجم - میرزا صالح اقتصاد مراغه ای میرزا صالح اقتصاد مراغه ای، منشی محفل روحانی بهاییان بود که پس از رسیدن به مقام «مبلّغی امرالله و ناشر نفحات الله» و آشنایی با احوال بهاییان و آثار آنها، از بهاییت روی گرداند و مسلمان شد و کتاب ایقاظ را در رد آنان نگاشت. (۲) 📗۱- توقیعات مبارکه، ج ۲ ، ص ۱۶۵. 📗۲- نک: سید محمدباقر نجفی، بهاییان، ص ۲۸۲. 📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، صص۷۷-۷۹ 🚫@bahaiyat🚫
ه-) مرگ شوقی شوقی در سال ۱۳۷۷ ه- .ق برابر با ۱۳۳۶، شش سال پیش از تشکیل «بیت العدل» به طور مشکوک و ناگهانی در لندن فوت کرد و همان جا دفن شد. علت مرگ او را آنفلونزا اعلام کردند که برخی بهاییان این دلیل را نپذیرفتند. سرهنگ ثابت با انتشار نامه ای در آن دوره، مرگ وی را بر اثر توطئه خانم روحیه ماکسول، همسر وی و اعضای محفل لندن دانست. این فرضیه هرگز اثبات نشد،(۱) ولی با توجه به رقم سنگین اموالی که در اختیار شوقی افندی قرار داشت، احتمال هرگونه دسیسه چینی و توطئه در مرگ او، برای تسلط بر جمعیت بهاییان که در حقیقت تسلط بر ثروت و قدرتی چشم گیر بود، به شدت تقویت می شود. بد نیست بدانیم در سال ۱۳۳۶یعنی زمان مرگ او، رقم مالیات بر ارث املاک و اموال شوقی ربانی، رهبر بهاییان، تنها در کشور ایران برابر با ۲۸۷ میلیون دلار بود. (۲) 📗۲- نک: اسماعیل رائین، انشعاب در بهاییت، مؤسسه تحقیقی رائین، صص ۱۷۷ - ۱۷۹. 📗۲- نک: همان، ص۳۴۳. 📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، صص۷۹-۸۰ 🚫@bahaiyat🚫
و) آثار شوقی افندی ۱. نظم بدیع، شامل هفت رساله مهم (به انگلیسی)؛ ۲. نظم اداری دیانت بهایی شامل دستورهای تشکیلات بهایی (به انگلیسی)؛ ۳. کتاب ظهور عدل الهی (به انگلیسی و ترجمه به فارسی)؛ ۴. لوح قرن شامل تاریخ مختصر یک قرن (به فارسی)؛ ۵. هذا القرن الابدع البدیع (به عربی)؛ ۶. روز موعود فرا رسید (به انگلیسی و ترجمه به فارسی)؛ ۷. نظامات بهایی (به انگلیسی و ترجمه به فارسی و عربی)؛ ۸. دور بهایی ترجمه کتاب تاریخ نبیل زرندی به زبان انگلیسی که تاریخ بهاییت را مرور و آینده آن را بنا بر نظر عبدالبهاء پیش بینی می کند؛ (۱) ۹. مطالع الانوار ترجمه کتاب نبیل زرندی (به زبان عربی)؛ ۱۰. قرن بدیع: اصل این کتاب به انگلیسی و در چهار جلد است، شامل تاریخ باب و بهاء تا صدمین سال اعلان ادعای باب، توقیعات مبارکه و مجموعه دست خط های شوقی به مناسبت های گوناگون که به فارسی شش جلد است. 📗۱- نک: محیط طباطبایی، مجله گوهر، سال سوم، ش ۹، ص ۷۰۶. 📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، ص۸۰ 🚫@bahaiyat🚫
🕸فصل چهارم: نقدی بر عقاید بهاییت 🕸توحید در بهاییت بهاییت در مقام تبلیغات، خود را موحد و خدا را آن گونه تعریف می کند که ادیان الهی تعریف کرده اند: شخص بهایی، هیکل بشری حضرت بهاءالله را پرستش نمی کند، بلکه ساجد جلال و مجد خداوند است که آن هیکل مکرّم، مظهر آن است. (۱) با این حال، وقتی به نوشته های رهبران اصلی فرقه می نگریم، شخص حسین علی نوری نه در جایگاه مظهریت، بلکه در قامت الوهیت و مقام خداوندگاری دیده می شود. مروری کوتاه بر جایگاه میرزا حسین علی نوری در منابع موجود فرقه، گواه این مدعاست. آنچه ما از قرآن درباره خداوند جل و علا آموخته ایم، این است که خدا، یگانه است: «قُلْ هواللهُ اَحَدٌ؛ بگو: او خدایی یکتا است.» (توحید: ۱) با این حال، خدای بهایی بنا بر آنچه عبدالبهاء به نقل از پدرش، بهاءالله نگاشته، نه تنها خود خداست، بلکه بسیاری دیگر نیز از ترشح فرمان او به مقام خدایی رسیده اند. کُلّ الاُلوهِ مِن رَشحِ اَمری تَاَلَّهت وَ کُلِّ الرُّبِوبِ مِن طفحِ حُکمی تَرَبَّت همه خدایان از ریزش فرمان من به خدایی رسیدند و همه پروردگاران از ظرف حکم من به مقام ربوبیت دست یافتند. (۲) خدا در اندیشه موحدان، بی نیاز است: «الله الصَّمَدِ؛ خداوند، بی نیاز است.» (توحید: ۲) در تعریف بهایی، این خدا، نه تنها بی نیاز نیست، بلکه برای رسیدن به بی نیازی سخت نیازمند است. به این جمله از میرزا حسین علی توجه کنید که در وصف یکی از یاران باب می نویسد: از آن جمله جناب ملا حسین است که محلّ اشراق شمس ظهور شدند. لولاهُ مَا استَوَی اللهُ عَلی عرشِ رَحمانِیَّتِهِ و ما استَقرَّ علی کُرسِیِّ صَمَدانِیَّتِهِ. پس اگر ملا حسین نبود، خدا نه بر عرش رحمانیت می توانست بماند و نه بر کرسی صمدانیت و بی نیازی استقرار می یافت. 📗۱- جی ای اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ترجمه: بشیر الهی، ص ۸۷، نسخه الکترونیک قابل دسترس در: سایت جامع آثار بهایی. 📗۲- حسین علی نوری، آثار قلم اعلی، ج ۲، ص ۳۳۶؛ نک: عباس افندی، مکاتیب، ج ۲، صص ۲۵۴و۲۵۵. 📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، صص۸۱-۸۲ 🚫@bahaiyat🚫
🕸فصل چهارم: نقدی بر عقاید بهاییت 🕸توحید در بهاییت خدای موحدان نه زاده کسی است و نه کسی را می‌زاید: «لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَد. » (توحید: ۳) در مقابل، خدای بهایی «لم یلد و لم یولد» نیز نیست. میرزا حسین علی بهاءالله در مورد شب ولادت خود می‌نویسد: فَیا حَبَّذا مِنْ هذا الفَجْرِ الَّذی فیهِ اسْتَوی جَمالُ القِدَمِ عَلی عَرْشِ اِسْمِهِ الْأَعْظَمِ العَظیمِ وَ فیهِ وُلِدَ مَنْ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ. [۱] آفرین باد بر صبحی که جمال قدم (میرزا حسین علی نوری) بر عرش اسم عظیم خود استقرار یافت و در این صبح زاده شد؛ آن که نه زاده شده است و نه می‌زاید. خدا در قرآن محمدی بی همتا و بی نظیر است: «وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحد؛ او را هیچ همتایی نباشد. » (توحید: ۴) خدای بهاییان بی نظیر هم نیست؛ زیرا خدایی است که مانند انسان‌ها به حد معین محدود می‌شود. آن هم در زندان کوچکی در عکا و به دست بندگان ظالم خود زندانی می‌شود آن گونه که در حسرت دیدار بندگان محبوب خویش به نوحه سرایی می‌پردازد: اسمع ما یوحی من شطر البلأ علی بقعه و الابتلاء من سدره القضاء انه لا اله الا انا المسجون الفرید. [۲] بشنو آنچه را وحی می‌شود از سوی بلا بر بقعه محنت و ابتلا از درخت قضا. به درستی که شأن چنین است. نیست خدایی جز من (میرزا حسین علی) که زندانی تنهاست. 📗[۱]: عبدالحمید اشراق خاوری، رساله ایام تسعه، مؤسسه ملی مطبوعات امری، ۱۳۰ بدیع، ص ۵۱. 📗[۲]: میرزا حسین علی نوری، کتاب مبین، ص ۲۸۶. 📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، صص۸۲-۸۳ 🚫@bahaiyat🚫
🕸فصل چهارم: نقدی بر عقاید بهاییت 🕸توحید در بهاییت کذلک امر ربک اذ کان مسجوناً فی أخرب البلاد. [۱] چنین امر کرد پروردگارت زمانی که در بدترین شهرها زندانی بود. ان الذی خلق العالم لنفسه قد حبس فی أخرب الدیار بما اکتسبت ایدی الظالمین. [۲] به درستی که کسی که دنیا را برای خودش خلق کرد، به تحقیق در بدترین شهرها به دست ستمگران زندانی است. ان الذی خلق العالم لنفسه منعوه أن ینظر الی أحد من احبائه. [۳] همانا آن که عالم را برای خودش خلق کرد، منع شده است تا یکی از دوستداران خویش را ببیند. آیا می‌توان پذیرفت که این جملات، کلام الهی است؟ آیا خدایی چنین ذلیل که به دست بندگان خود گرفتار و زندانی می‌شود، سزاوار پرستش است؟ او در عباراتی، خود را هیکل و جمال و مهم تر از همه کینونت و ذات خدا معرفی می‌کند و دیگر مجالی برای ادعای مقام مظهریت باقی نمی گذارد. پس در کتاب مبین به صراحت می‌نویسد: قل لا یری فی هیکلی الا هیکل الله و لا فی جمالی الا جماله و لا فی کینونتی الا کینونته و لا فی ذاتی الا ذاته و لا فی حرکتی الا حرکته و لا فی سکونی الا سکونه و لا فی قلمی الا قلمه العزیز المحمود. [۴] بگو نمی بینم در هیکل خود جز هیکل خدا را و نه در جمالم جز جمال او را و نه در چگونگی‌ام جز چگونگی او را و نه در ذاتم جز ذات او را و نه در حرکتم جز حرکت او را و نه در قلمم جز قلم عزیز و ستوده شده او را. 📗[۱]: میرزا حسین علی نوری، کتاب مبین، ص ۳۴۲. 📗[۲]:همان، ص ۵۶. 📗[۳]:همان، ص ۲۳۳. 📗[۴]:آثار قلم اعلی، ج ۱، کتاب مبین، ۱۵۳ بدیع، مؤسسه معارف امری، صص ۱۳ و ۱۴. 📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، صص۸۳-۸۴ 🚫@bahaiyat🚫
🕸فصل چهارم: نقدی بر عقاید بهاییت 🕸توحید در بهاییت میرزا در مقال دیگری، نه فقط ظاهراً که باطناً نیز خود را خدا دانسته است و می‌نویسد: یدعو ظاهری باطنی و باطنی ظاهری لیست فی الملک سوای ولکن الناس فی غفله مبین. باطنم، ظاهرم را و ظاهرم، باطنم را می‌خواند، در جهان، معبودی غیر از من نیست؛ ولی مردم در غفلت آشکارند. میرزا برای اثبات ادعای الوهیت و فرو نشاندن عطش فرعونیت، در آخرین اقدام، به پیروان خویش فرمان می‌دهد که هنگام نماز به سوی او نماز بگزارند و به این ترتیب، به طور رسمی، جسم خویش را قبله بهاییان قرار داد: و اذا اردتم الصّلوة ولوا وجوهکم شطری الاقدس المقام المقدّس الذی جعله الله مطاف الملأ الاعلی و مقبل اهل مدآئن البقآء و مصدر الامر لمن فی الارضین و السّموات ٭ و عند غروب شمس الحقیقة و التبیان المقرّ الذی قدّرناه لکم انّه لهو العزیز العلّام. [۱] و هنگامی که اراده نماز داشتید، روی خویش به سوی من آرید که پاکیزه ترین مقام مقدسی است که خدا آن را محل طواف ملا اعلی و محل اقبال شهرهای جاوید و سرآغاز کارها در آسمان و زمین قرار داده است و زمانی که خورشید حقیقت و تبیان غروب کرد، به جایگاهی که برایتان مقدّر کرده ایم (توجه کنید). به درستی که او عزتمند و بسیار داناست. قائنی، مبلّغ بهایی نیز در کتاب خود بر پایه این دستور آورده است: قبله ما اهل بهاء، روضه مبارکه در مدینه عکّا است که در وقت نماز خواندن باید رو به آن بایستیم و قلباً متوجه به جمال قدم، یعنی بهاء باشیم.... [۲] عبدالبهاء می‌گوید: ای مقبل الی الله و منقطع الی الله، مقام مظاهر قبل نبوت کبری بود و مقام حضرت اعلی (باب) الوهیت شهودی و مقام جمال اقدس (بهاءالله) احدیت ذات هویت وجودی. [۳] 📗[۱]: حسین علی نوری، کتاب اقدس، ص ۷، بند ۷. 📗[۲]: محمدعلی قائنی، درس نوزدهم از کتاب دروس الدیانه. 📗[۳]: نصرالله رستگار، تاریخ صدر الصدور، ص ۲۰۷. 📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، صص۸۴-۸۵ 🚫@bahaiyat🚫
🕸فصل چهارم: نقدی بر عقاید بهاییت 🕸توحید در بهاییت عبدالبها، ظهور بهاءالله را عیناً ظهور خدا فرض کرده است، آن هم نه به عنوان تجلی و مجلی. پس دیگر بهاییان باید لب فرو بندند و سخن دیگری برای توجیه داعیه خداوندگاری میرزا حسین علی نیاورند. او می‌نویسد: ... این ظهور اعظم، نفس ظهور الله است، نه به عنوان تجلی و مجلی.... [۱] خدای بهایی علاوه بر تفاوت‌های بسیارش با حضرت حق تعالی - عزّ اسمه - خدایی با ریش و سبیل متبرک است و چنان قدر و منزلتی دارد که می‌توان خداوند را به حق آن قسم داد: اللهم انِّی اسئلک بشعَرَاتِک التی یتحرّک علی صفحات الوجه. [۲] خدایا از تو درخواست می‌کنم به حق موهایت که بر روی صورتت حرکت می‌کند. 📗[۱]: نصرالله رستگار، تاریخ صدر الصدور، ص ۲۶. 📗[۲]: ادعیه حضرت محبوب، ص ۱۲۳. با توجه به بیان «فیضی» (در کتاب بهاءالله، ص ۲۴۰) مبنی بر «افشان بودن گیسوان و محاسن میرزا حسین علی»، توجیه و پاسخ سید مهدی گلپایگانی، مبلّغ بهایی هم دوره عباس افندی، (مندرج در کتاب مصابیح هدایت، ج ۳، صص ۲۶ و ۲۷) را به یاد می‌آوریم: «آخوندها اعتراض می‌کنند درباره «اللهم انی اسئلک بشعراتک... »، سید مهدی می‌گوید: خدایی که دست دارد و چشم دارد، مگر نباید مو داشته باشد و شما می‌دانید اگر خدا با داشتن سایر اعضا سرش بی مو باشد، البته کچل خواهد بود و ما بهاییان به خدای کچل اعتقاد نداریم؟... » این کتاب را لجنه ملی نشریات امری در سال ۱۳۲۸ ه-. ش در ۶۲۷ صفحه ۲۰ سطری چاپ و منتشر شده است. 📗تحلیل و نقد بهائیت، علیرضا روزبهانی، صص۸۵-۸۶ 🚫@bahaiyat🚫