🕸پ) انكار بابيت «ميرزا حسن گفت: از معجزات انبيا و ائمه هدى يكى طى الارض است. بگوى تا بدانيم كه زمين چگونه در نوردد. مثلاً حضرت جواد عليه السلام قدم از مدينه برداشت و در طوس گذاشت. مسافتى كه از طوس تا مدينه بود به كجا شد؟ آيا زمين ميان اين دو شهر فرو رفت يا مدينه به طوس متصل گرديد؟ چون امام عليه السلام به طوس رفت ديگر باره زمين بر آمد و اين نتواند بود. چه بسيار شهرها از مدينه تا طوس باشد، پس همه بايد خسف شود و جانداران همه تباه شوند و اگر گوئى زمينها با هم متراكم شدند و تداخل كردند اين نيز ممكن نخواهد شد. چه بسيار شهرها بايد محو شود و مدينه به طوس منتقل شود و حال آنكه هيچ قطعه‌اى از زمين دگرگون نشده و از جاى خود جنبش نكرد و اگر گوئى: امام طيران نموده و از مدينه تا طوس با جسم بشرى رفت. اين نيز با براهين محكم راست نيايد و همچنان بگوى كه چگونه امير المؤمنين على عليه السلام در يك شب و يك حين در چهل خانه مهمان شد؟ اگر گوئى على نبود و صورتى نمود نپذيرم. زيرا كه خداى و رسول دروغ نگويند. على عليه السلام شعبده نكند. و اگر به راستى او بود چگونه بود؟ و همچنان در خبر است كه آسمانها در زمان سلطان جابر به سرعت ساير باشد و در روزگار ائمه هدى بطىء سير دارد. اول آنكه از براى آسمان دو سير چگونه تواند بود؟ ديگر آنكه سلاطين بنى اميه و بنى عباس با ائمه معاصر بودند. پس بايد آسمان را بطىء سير و سرعت سير در يك زمان باشد. اين سر را نيز مكشوف دار. باب در جواب گفت: اگر خواهى اين مشكلات را شفاهاً بگويم و اگر نه بنويسم. ميرزا حسن گفت: مختار هستيد. باب قلم و كاغذ برداشت به نوشتن مشغول شد. در آن هنگام شام حاضر كردند. او سطرى چند بنگاشت، ميرزا حسن برداشته و نگاه كرد و گفت: گويا خطبه‌اى عنوان كرده‌اى و حمدى و وردى آورده‌اى و مناجات به درگاه قاضى الحاجات نموده‌اى و به مطلب، خود را هيچ آشنا نكرده‌اى. سخن در اينجا ناتمام مانده هر يك از دايره جمع به جايى رفتند.» (١)انجام چنين مذاكره و مهمانى را هم از زبان عباس افندى خوانديم و دانستيم كه: «نتيجه‌اى از اين مجلس به جهة حاكم حاصل نشد. حكم شديد و فتواى قوى علماى اعلام را مجرى نگشت». (٢) علماى اصفهان، از حمايت روزافزون معتمدالدوله و اعمال ونيات وى كه مى‌خواست به وسيله على محمد شيرازى يك سرى اقدامات ضد شيعى و ضد علماى اصفهان به راه اندازد. و در اين راه على محمد شيرازى از هر نوع همكارى دريغ نداشت، نامه‌اى به حاجى ميرزا آقاسى صدراعظم وقت نگاشته خواستار رفع توطئه‌اى شدند كه زير پوشش اسلام، گاهى بابيت، زمانى توبه و انكار دعوى بابيت در حال نضج گرفتن بود. 📗۱) . فتنه باب، ص١٨ 📗٢) . مقالۀ شخصى سياح، ص١۵ در همين ايام ملا محمد هراتى كه از مريدان باب بود، رساله فروغ عدليه على محمد شيرازى را از عربى به فارسى ترجمه مى‌كرد و اين به اجازه على محمد شيرازى بود. ولى كار خود را به انجام نرسانيده خوف شديد بر او مستولى گشت و از على محمد شيرازى كناره گرفت، زيرا احساس كرد كه على محمد شيرازى كاملاً بر خلاف اسلام طى طريق مى‌كند. تلخيص تاريخ نبيل زرندى، ص١٩٢ 📗 بهائیان، نجفی، محمد باقر،صص ۱۸۴-۱۸۵ 🚫@bahaiyat🚫