🔹فصل چهارم: من يظهره اللَّه ب) نقض نص و كشف خدائع ميرزا حسينعلى بنا به تصريح عباس افندى، به مدت دو سال در نواحى سليمانيه در نزد دراويش نقشبنديه و قادريه بسر مى برد. [۱] و در اين ايام با لباس مبدل درويشى و در دست گرفتن كشكول، با نام جعلى درويش محمد كه شوقى افندى آن را در كتاب قرن بديع [۲] مورد تأييد قرار داده است زندگانى مى كرد. چگونگى زندگانى حسينعلى ميرزا در ايام سليمانيه دقيقاً معلوم نيست. عباس افندى پيرامون چگونگى احوالات ميرزا حسينعلى در سليمانيه عراق مى نويسد: «چندى نگذشت كه افضل علماى آن صفحات بويى از اطوار و احوال او برده در حل بعضى مسائل مشكله از معضلات مسائل الهيه با او محاوره مى نمودند و چون آثار كافيه و بيانات شافيه از اومشاهده نمودند نهايت احترام و رعايت را مجرى داشتند.... » [۳] در حالى كه آنچه كه مسلم است پس از گذشت دو سال از اقامت ميرزا حسينعلى در مناطق مذكور كار بر او بسيار سخت شده و بنا به تصريح كتاب: رحيق مختوم دراويش او را از خانقاه اخراج كردند. از اين رو ناچار به نوشتن نامه اى به برادرش صبح ازل گرديد و صبح ازل نيز به گفته شيخ احمد روحى و آقاخان كرمانى وقتى كه عريضه استدعائيه [۴] ميرزا حسينعلى را ملاحظه نمود كه در آن نوشته است: «... و كيف اذكر يا الهى ما مستنى من بدايع قهرك و لوامع بطشك اما كنت حمامة بيتك و انمله وادى احديتك او بقّاً من بيداء صمدانيتك او بعوضة من برار ليتك فبقرتك قد جفت عظامى و انهدمت اركانى ان تعفو عنى فانك انت خير راحم و ان تعذبنى فانك انت الغفور الرحيم. » فهميد كه محل اقامت وى كجاست، از اين رو نامه اى مبنى بر دعوت و احضار او به بغداد، به وى نگاشت، بعدها ميرزا حسينعلى در كتاب ايقان [۵] خود به اين امر اذعان داشت و چنين نگاشت: «بارى تا آنكه از مصدر امر حكم رجوع صادر شد لابداً تسليم نمودم و راجع شدم». 📗[۱]: مقاله شخصى سياح، ص ۷۰. 📗[۲]: قرن بديع، ترجمه نصراللَّه مودت، ج ۲، ص ۱۱۲ 📗[۳]: مقاله شخصى سياح، ص ۲۴۱. 📗[۴]: تنبيه النائمين، ص ۱۳، مرحوم ميرزا حسن نيكو در كتاب: فلسفه نيكو، جلد چهارم، صفحه ۵۸، متن مذكور را درج كرده است. نسخه اين متن، به گفته عزيه خانم: «در پيش اغلب بيانيين ضبط است». 📗[۵]: ص ۱۹۵. 📗 بهائیان، نجفی، محمد باقر،ص۳۰۴ 🚫@bahaiyat🚫