مهدی از كشتن  داشت! از کشته شدن کسی  نمی شد! اگر یک  برای بچه ها خطر ایجاد می کرد، هرطوری بود اورا میزد تا آسیبی به بچه ها نرساند! و از آنطرف طوری طراحی می کرد که  در محاصره بیفتد و مجبور به  شود! . همیشه می گفت: تا دیدید تسلیم شدن، دیگه شلیک نکنین! . ديدن كشته های عراقی ناراحتش می كرد، طوری كه حتی روی جنازه های آنها پا نمیگذاشت! . می گفت: هرکدوم از این ها، عزیز یک  هستن!  میدونه که زن و بچه و پدر و مادرشون الان در چه حالی هستن و چه حالی میشن وقتی بفهمن ما داریم از روی  عزیزانشون رد میشیم و و پا روی اونا می ذاریم! . من نمي دونم اين كشته  هست يا ، عربه يا غير عرب! فقط ميدونم که آدمه و حالا مرده و ما باید به مرده ی این ها احترام بذاریم! اينا رو  با زور به  فرستاده! اگه به خودشون بود، خيلی هاشون سر  با ما نداشتن و ندارن! اگه سر جنگ هم داشته باشن، حالا كه كشته شدن، بايد به جسدشون احترام بگذاريم! . . برگرفته از کتاب . @bakeri_channel