می‌گویند برای دختر یک نفری خواستگار آمده بود، خواستگار فقیری بود، به دختر خود گفت: بابا این فقیر است، می‌ترسم زندگی را در آینده نتواند تأمین کند و برو، این خواستگار را رد کن. 🔸دختر این خواستگار را بیشتر دوست داشت ولی پدرِ دختر او را رد کرد، تا بعد از مدتی یک نفر آمد که پولدار بود اما اخلاق او بد بود، پدر به دختر گفت: بابا وضع این بد نیست فقط اخلاق ندارد که إن‌شاءالله خداوند اخلاق او را درست می‌کند. 🔹دختر گفت: بابا من تا حالا نمی‌دانستم خدایی که اخلاق را درست می‌کند غیر از خدایی است که روزی می‌دهد، فکر می‌کردم یک خدا است که هر دو را درست می‌کند، شما اولی را رد کردی و آن وقت خدا نبود که وضع مالی او را درست کند؟ 🔸مشکل ما همین است، می‌اندازیم پای خدا، هر جا که بخواهیم کار خود را بکنیم آنجا آن را درست می‌کنیم ولی طراز حق یک طراز دیگری است. ‌ ‌ @nasery_ir ‌ ‌@banooyeab