🌸💕 صدای گریه‌ش، آرومم کرد؛ نفس راحتی کشیدم. دکتر گفت: +بچه رو مرده به دنیا آوردم. ولی به محض دنیا اومدن، گریه کرد.! اجازه ندادن بچه رو ببینم، دکتر تاکید کرد: +اگه نبینی به نفع خودته. - یعنی مشکل داره؟ +نه، هنوز موندن و رفتنش اصلا مشخص نیست، احتمال رفتنش زیاده، بهتره نبینی‌ش! وقتی به هوش اومدم، محمدحسین رو دیدم‌‌. حدود هشت صبح بود و از شدت خستگی داشت وا می‌رفت. نا و نفسی براش نمونده بود. اون قدر گریه کرده بود که چشمش شده بود مثل کاسه خون.