🔸🔸🔸
🔸🔸
🔸
📚
آسایش جان جلد(۱)
✍
امّ الخير دختر حريش
🔸او زنی عابده، خداپرست و اهل نماز و عبادت بود ،اما نه بدین وضعی که بعضی از مسلمانان دارند که فقط گوشه ای از مسجد را بگیرند و تنها به ذکر و دعا مشغول باشند و اگر دنیا را آب ببرد، او از جایی خبر نداشته باشد بلکه او رزمنده، سلحشور ،سخنور و ناطق بود .
🔸منزلش در کوفه بود.
معاویه میخواست او را بازداشت کند و بازجویی نماید که به چه دلیل در هنگام قتل
عمّار یاسر در صفین سربازان علی را بر او میشورانیده و با سخنرانی های آتشین خود آشوب و انقلاب به راه می انداخته است؟
🔸به همین منظور به فرماندار خود در کوفه نامه ای نوشت که
امّ الخیر را با همان جانماز و تشکیلاتش با کمال احترام به سوی وی اعزام نماید تا در کارهای فرماندار پرسشهایی از او شود.
🔸فرماندار فرمان را رساند و
امّ الخیر را به سوی معاویه حرکت داد و خود نیز تا بیرون شهر او را مشایعت نمود و سپس به او نزدیک شد و گفت:(
معاویه تو را برای این خواسته که درباره من پرسشهایی بنماید. بنابراین گفته های تو برایش حجت و مدرک خواهد شد .استدعا میکنم که گزارشی ندهی که من ضایع شوم .اگر چنین کنی برای همیشه ممنون شمایم و برایت چنین و چنان می کنم).
ادامه دارد...
📚
#آسایش_جان_جلد_یک
✍فاطمه زینالعابدین پور
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕
@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄