خودم را از اول ، دوباره کشیدم
نشستم برایت ستاره کشیدم
کمی گریه کردم و پایین چشمم
نشستم دو تا راه چاره کشیدم
نشستم در این روضه های پر از نور
بهشتی پر از استعاره کشیدم
و آن دست هایی که سینه زنت بود
شبیه هزاران مناره کشیدم
به دنبال تو انبیاء را پیاده
تو را روی نیزه سواره کشیدم
و چندین شب بعد ، در یک خرابه
تو را روی دست ستاره کشیدم
نمی شد بخوانی ؛ ولی روضه اش را
فقط یک کمی با اشاره کشیدم
قد کوچکش خم شده بود و او را
در آغوش یاس بهاره کشیدم
دل علقمه خون شد آن لحظه ای که
سرش معجری پاره پاره کشیدم
📢 حاج مهدی رسولی
🔶 خودم را از اول دوباره کشیدم...
شب سوم محرم ۱۴۴۱
#حاج_مهـدی_رسـولـی
#روضه
#شب_سوم
#محرم۹۹
@bar_bale_booriya
صوت⬇️⬇️⬇️