صدای هر قدم از تو دلم را مهربان کرده بیا پاییز فصل تو مرا چون باغبان کرده یکی از اهل پاییز و میان کوچهٔ آبان نگاه طفل معصوم دلم را شادمان کرده همه گفتند پاییز و خزان فصل غم انگیزی است ولی آهنگ بارانش مرا مست و جوان کرده شبیه شمع تابانم و خوشحال از وجود او که چون پروانه مهرش را برایم سایبان کرده نگاهش می‌کنم با مهر و او هم ز لطف خود نگاه نافذش را سمت قلبم در کمان کرده چنان زیبا پری‌زاد و شبیه آینه صاف است که رودی از محبت را به قلب من روان کرده نوشتم یک غزل در وصف چشمان سیاه او بهارِ نام زیبایش غزل را بوستان کرده چو بلبل مست می‌خوانم به شوق وصل او با عشق خدا داند که در جانم چه شیرین آشیان کرده تقدیم به همه‌ی آبان‌ماهی‌های عزیز و همچنین دوست مهربانم بهار خانم 🌸🌸🌸🌸