🔻 «آتش‌به‌فرمان» باش! مهدی جمشیدی [1]. رهبر انقلاب به دانشجویان می‌گوید «افسرانِ جنگ نرم» هستید و «آتش‌به‌اختیار» باشید، امّا آقایان می‌گویند «آتش‌به‌فرمان» باش! و فرمان‌شان نیز چیزی نیست جز «محافظه‌کاری» و «بی‌خاصیّتی» و «انفعال» و «وادادگی»! اگر با «هنجارهای غیرانقلابی»‌شان همخوان نباشی، «نابهنجار» خواهی بود، چون اینانند که هنجارساز و قاعده‌پردازند و تعیین می‌کنند که چگونه باید بود و چه باید گفت! در پیِ «اخته‌سازیِ تئوریکِ انقلابی‌ها» هستند و می‌خواهند قلمِ نقاد و شجاع را بشکنند! به نام «علم» و «ادب» و «اخلاق»، به جان «سخن حقّ» افتاده‌اند و برای «حقّ‌گویی» و «حقّ‌نویسی»، مجازات تعیین می‌کنند! آقایان! علم، «بی‌طرفی» نیست! ادب، «دوپهلونویسی» نیست! اخلاق، «هراس» نیست! «آقایان»! به گمانم از یاد برده‌اید که شما معیار نیستید! «آقا»، معیار است! [2]. چه کنیم؟! به روبرو بنگریم که نیروهای سکولارِ حوزوی و دانشگاهی صف کشیده‌اند و رجزهای تجدّدی و برجامی می‌خوانند، یا خنجرِ زهرآلودی که اینان از پشت بر پهلوی‌مان نشانده‌اند را بیرون بکِشیم؟! به روی «دشمنانِ صریح»، شمشیر بزنیم یا «دوستان محافظه‌کار» را نصیحت کنیم؟! نگفتن، فضیلت نیست! به روی همه لبخند زدن، شیعه‌گی نیست! در میدان نبودن، بزرگی نیست! [3]. امّا انقلابی، در زنجیر نمی‌ماند. انقلابی، «پرندۀ قفس‌شکن» است، نه مرغِ خانگی که در بند آب و دانه باشد. «فاضلانِ زمین‌نشین»، نمی‌دانید که انقلابی، سبکبار است و سودای «پرواز» دارد؟! «زمین» از آنِ شما، امّا با «آسمان» چه می‌کنید؟! آن که رسم «پریدن» می‌داند، از تنگ‌ترشدنِ حلقۀ محاصره، نمی‌هراسد! [4]. از نهج‌البلاغه بگویم. خطبۀ یکصدوسی‌ام. سخنان علی – علیه‌السلام- خطاب به ابوذر: يَا أَبَاذَرٍّ إِنَّكَ غَضِبْتَ لِلَّهِ فَارْجُ مَنْ غَضِبْتَ لَهُ ابوذر! همانا تو براى خدا به خشم آمدى، پس اميد به كسى بند كه به خاطر او، خشم گرفتى. إِنَّ الْقَوْمَ خَافُوكَ عَلَى دُنْيَاهُمْ وَ خِفْتَهُمْ عَلَى دِينِكَ فَاتْرُكْ فِي أَيْدِيهِمْ مَا خَافُوكَ عَلَيْهِ وَ اهْرُبْ مِنْهُمْ بِمَا خِفْتَهُمْ عَلَيْهِ اين مردم بر دنيای خود از تو ترسيدند، و تو بر دين خويش از آنان ترسيدى. پس آن را كه به خاطرش از تو ترسيدند، بديشان واگذار، و با آنچه از آنان بر آن ترسيدى، رو به گريز درآر. فَمَا أَحْوَجَهُمْ إِلَى مَا مَنَعْتَهُمْ وَ مَا أَغْنَاكَ عَمَّا مَنَعُوكَ وَ سَتَعْلَمُ مَنِ الرَّابِحُ غَداً وَ الْأَكْثَرُ حُسَّداً بدان‌چه آنان را از آن بازداشتى، چه بسيار نياز دارند، و چه بى نيازى تو بدانچه از تو باز مى‌دارند. به زودى مى‌دانى فردا سودبرنده كيست، و آن‌كه بيشتر بر او حسد برند، چه كسى است. وَ لَوْ أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ كَانَتَا عَلَى عَبْدٍ رَتْقاً ثُمَّ اتَّقَى اللَّهَ لَجَعَلَ اللَّهُ لَهُ مِنْهُمَا مَخْرَجاً اگر آسمان‌ها و زمين بر بنده‌اى ببندد، و او از خدا بترسد، براى وى ميانِ آن دو، برون‌شوى نهد. لَا يُؤْنِسَنَّكَ إِلَّا الْحَقُّ جز حقّ، مونس تو مباشد، وَ لَا يُوحِشَنَّكَ إِلَّا الْبَاطِلُ و جز باطل، تو را نترساند. فَلَوْ قَبِلْتَ دُنْيَاهُمْ لَأَحَبُّوكَ وَ لَوْ قَرَضْتَ مِنْهَا لَأَمَّنُوكَ اگر دنياى آنان را مى‌پذيرفتى، تو را دوست مى‌داشتند، و اگر از آن به وام مى‌گرفتى، امينت مى‌انگاشتند. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi