✔بله. یک چیزی هست که شاید همان منشأ این مغالطه شده است: مغالطه ی عدم تفکیک بین علم اجمالی و علم تفصیلی. این مطلب صحیحی است که بگوییم به شکل مدوّن و کتابی، چیزی تحت عنوان فنون معماری اسلامی و نظریّات آن نداشته ایم! ولی نداشتن چنین علم تفصیلی در زمینه معماری اسلامی به معنای نداشتن یا پیدا نکردن نوعی علم اجمالی و ذوق دینی در فضای معماری نيست؛ البته ذوقی دینی که به شکل خودآگاه و تفصیلی تبدیل به کتاب نشده است. 👈دلیل روشنش ظهور آثار این علم اجمالی و ذوق دینی در زمینه معماری در قالب این بناهای شکوهمند است که تناسب و تلائم دلنشینی با فضای دینی و تولید فضای معنوی و سوق یافتن به عالم درون و عظمت عالم غیب دارد. ✔مغالطه ی دیگر در زمینه ی معماری اسلامی این است که بین وجود صریح گزاره های اسلامی در منابع دینی در زمینه معماری و بین وجود ضمنی چنین رهنمودها و الهام بخشی هایی در قالب پیامدها و آثار طرز نگاه های اسلامی در طبع لطیف معماران و هنرمندان که ذوقی دینی پیدا میکنند و آن را در آثارشان جلوه میدهند تفکیک نمیشود. شاید چون برخی چنین ذوقهای لطیفی ندارند یا آن را پرورش نداده و به آن توجّه نکرده اند عمق الهام بخش بودن و راهبری قرآن و روایات را برای طبع نازک شعرا و معماران و هنرمندان درک نکنند! ✔ما آنچه عمدتا در زمینه ی معماری اسلامی مدّعی هستیم الهام بخشی و اثر پذیری نانوشته ولی واقعی هنرمندان متعهد و مؤمنان این دین از اغراض و فضای اسلامی است که در فضای معماری با توجّه به امکانات و اصول فرهنگی جلوه های خاصی پیدا میکند. اموری که هر چند بسیار با ضابطه و معنادار است ولی هنوز تبدیل به علم و خودآگاهی نشده است تا عمق این اثر پذیری و کیفیتش را بدانیم. شاید خود هنرمند با ذوق هم برخی ظرایف کارش را نداند ولی ندانستن تفصیلی به معنای نبودن و ندانستن اجمالی و ذوقی نیست. 👈البته در بین متون دینی برخی کلّیات و خطوط صریح هم هست که خیلی واضحتر به شکل گیری برخی ضوابط برای معماری کمک میکند. مثل لزوم پرهیز از اختلاط بین زن و مرد اجنبی و نکوهش بلند مرتبه سازی و... که اثر واضحی در نوع معماری میگذارد. 🔹نکته ی دیگری که در این زمینه باید گفت این است که اصلا ما قائل به کامل بودن و یا تنها شکل مفروض بودن آنچه از معماری در تمدّن اسلامی ظهور کرده نیستیم. معماری و هنر اسلامی می‌شد و می‌تواند به ازدهار و شکوفایی بسیار بیشتری برسد. ما هیچ وقت مدّعی نیستیم آنچه تا کنون رخ داده همه ی آن چیزی است که میشده یا خوب بوده که رخ دهد! آنچه از هنر اسلامی و از آن جمله معماری اسلامی تا کنون رخ داده تنها بخشی است که متناسب با استعداد و ایمان و تعهد هنرمندان و امکاناتشان و همینطور بسترهای فرهنگی پر قدمت این مرز و بوم و ظرفیتهای آن بوده است. 👈با رشد امکانات و همینطور تعهد و ایمان هنرمندان و همینطور تکمیل ظرفیتهای فرهنگی و علوم بشری و دینی، معماری می‌تواند رشد یافته و صورتهای با شکوه تری به خود گرفته و به معماری اسلامی نزدیکتر شود. نباید در مورد معماری و هنر اسلامی صفر و صدی نگاه کرد. میتوان از یک مسیر سخن گفت و از مدل نمره دادن استفاده کرد. 👈از طرفی ممکن است بسته به ابزارها و زمینه های فرهنگی صورتهای دیگر متناسب با مادّه ی خارجی هم یافت شود که تا کنون آن را ندیده ایم! در شرایط خاصی برای چنان هنرمندان متعهدی متون دینی با توجّه به ظرفیتهایشان الهام بخشی خاصی داشته باشد که هنوز ظهور پیدا نکرده است. خلاصه عرصه در این زمینه خیلی بازتر از آن است که برخی گمان میکنند. ⬇⬇