🔹عشق به حقیقی و مجازی تقسیم میشود و مجازی هم به نفسانی و حیوانی! آنچه در مورد عشق این شوهر عمّه به مادر خانم گفته شد عشق نفسانی است. ولی باز مجازی است. اصالت و حقیقتی ندارد. عشق حقیقی که مناط همیشگی عشق را با خود دارد عشق به علّت اولی و آن جواهر عقلی است و دیگر انواع عشق مجازی است. 👈عشق به خدا و امام است. در روایات از نیروی عشق به ائمه علیهم السلام البته با واژه ی محبّت و مودّت خیلی استفاده شده است. 💭سابقا در بذل الخاطر ۲۲۲ با عنوان عشق درمانی و حبّ الحسین و در بذل الخاطر ۴۶۶ با عنوان هیئت درمانی در مورد این نکته ای بیان کردم. 🔹در حکمت قدیم اساسا چنین عشقی که آن را عشق نفسانی در برابر عشق حیوانی میدانستند نوعی فضیلت محسوب میشده است. البته به قول ملاصدرا در جلد هفتم اسفار فضیلتی مطلق نیست بلکه صرفا برای ترقیق نفس و بیداری دل است و اگر انسان بالاتر رفت باید رهایش کند و فقط با خدا باشد. 📖«لكن الذي يجب التنبيه عليه في هذا المقام أن هذا العشق و إن كان معدودا من جملة الفضائل إلا أنه من الفضائل التي يتوسط الموصوف بها بين العقل المفارق المحض و بين النفس الحيوانية و مثل هذا الفضائل لا تكون محمودة شريفة على الإطلاق في كل وقت و على كل حال من الأحوال و من كل أحد من الناس 📖بل ينبغي استعمال هذه المحبة في أواسط السلوك العرفاني و في حال ترقيق النفس و تنبيهها عن نوم الغفلة و رقدة الطبيعة و إخراجها عن بحر الشهوات الحيوانية و أما عند استكمال النفس بالعلوم الإلهية و صيرورتها عقلا بالفعل محيطا بالعلوم الكلية ذا ملكة الاتصال بعالم القدس فلا ينبغي لها عند ذلك الاشتغال بعشق هذه الصور المحسنة اللخمية و الشمائل اللطيفة البشرية لأن مقامها صار أرفع من هذا المقام 📖و لهذا قيل المجاز قنطرة الحقيقة و إذا وقع العبور من القنطرة إلى عالم الحقيقة فالرجوع إلى ما وقع العبور منه تارة أخرى يكون قبيحا معدودا من الرذائل و لا يبعد أن يكون اختلاف الأوائل في مدح العشق و ذمه من هذا السبب الذي ذكرناه أو من جهة أنه يشتبه العشق العفيف النفساني الذي منشؤه لطافة النفس و استحسانها لتناسب الأعضاء و اعتدال المزاج و حسن الأشكال و جودة التركيب بالشهوة البهيمية التي تنشأها أفراد القوة الشهوانية» 🔹حالا کاری ندارم که بسیاری از این عاشقان خود از غافلان اند! نعمت بزرگی که دارند را با ناشکری بزرگی خرج در غفلت از خدا میکنند! ولی باز اصلا به احوال آنها با دید تحقیر نگاه نمیکنم؛ این عشق و خاصیتی که خداوند در انسانها به یادگار نهاده رمزی بزرگ در حکمت دارد. نباید تحقیرش کرد. جذبه ای از جذبات غیبی است. به قول ملاصدرا در اسفار: 📖«و أما الذين ذهبوا إلى أن هذا العشق من فعل البطالين الفارغي الهمم فلأنهم لا خبرة لهم بالأمور الخفية و الأسرار اللطيفة و لا يعرفون من الأمور إلا ما تجلى للحواس و ظهر للمشاعر الظاهرة و لم يعلموا أن الله تعالى لا يخلق شيئا في جبلة النفوس إلا لحكمة جليلة و غاية عظيمة» 👈مخصوصا در بانوان اگر قدر خودشان را بدانند بیشتر سلوکشان عشقی است. خداوند راه عشق را به جای راه عقل بیشتر در وجود آنها فعال کرده! اگر همه اش را به سودای عشق به یک شخص خاص خرج و تلف نکنند و به غفلت کشیده نشوند. 💭سابقا در مورد نیروی عشق مطالبی در بذل الخاطر ۱۲۸ در باب جمیل بُثینة و بذل الخاطر ۸۱۴ در باب عشق عفیف مطالبی نوشته بودم. وقتی حکایت این پیرمرد را برایم گفت بهتر عمق شور و دلداگی این فراز از دعای ابوحمزه من را گرفت: 📖«و عَلَيْكَ يَا وَاحِدِي عَكَفَتْ‏ هِمَّتِي‏ وَ فِيمَا عِنْدَكَ انْبَسَطَتْ رَغْبَتِي وَ لَكَ خَالِصُ رَجَائِي وَ خَوْفِي وَ بِكَ أَنِسَتْ مَحَبَّتِي وَ إِلَيْكَ أَلْقَيْتُ بِيَدِي وَ بِحَبْلِ طَاعَتِكَ مَدَدْتُ رَغْبَتِي يَا مَوْلَايَ بِذِكْرِكَ عَاشَ قَلْبِي وَ بِمُنَاجَاتِكَ بَرَّدْتُ أَلَمَ الْخَوْفِ عَنِّي‏» 👈 خدا میداند در این جمله چه اقیانوسی از دلدادگی موج میزند که: «يَا مَوْلَايَ بِذِكْرِكَ عَاشَ قَلْبِي». از خدا با تمام وجود بخواهیم ذرّه ای از آن را به ما بیچارگان غفلت زده ی دار ظلمت بچشاند.