👈از اینجاست که آن حکم معروف عجیب ایشان متولّد میشود که اهل سنّت هم در دنیا کافر و نجس هستند و هم در آخرت کافر و اهل آتش!!! ورای شناعت این اندیشه و دوری آن از منطق روایات اهل بیت علیهم السلام و حقایق تاریخی در زمینه تفاوت ناصبی گری و عموم اهل سنّت که گوشه ای از آن گذشت خودش متضمّن اقرار مهمّی از سوی ایشان در مورد جایگاه مفهوم استضعاف در روایات اهل بیت علیهم السلام است. 👈اساسا همانطور که سابقا اشاره کردیم جریان ناصبی گری یک جریان شوم اجتماعی و سیاسی بود که در همان اوّل و دوّم تقریبا تمام شد! برخلاف آنچه به شکل عجیبی صاحب حدائق ادّعا میکند که بعد از قرن سوّم همه ی عامّه دیگر ملحق به نواصب هستند چون اختلاف مذهب را دانسته اند!!! ✋اینها به دلیل آن است که خوب مسأله ی استضعاف مخصوصا استضعاف ساختاری درک نشده و در این بین روایات نفی استضعاف هنگام علم به خلاف نیز باعث تشدید این حالت گردیده است که در بحث دیگری به آن اشاره خواهم کرد. 👈دیدم مرحوم آیت الله خوئی نیز در مباحث فقهشان به این نکته ی تاریخی در مورد جریان ناصبی گری به خوبی توجّه کرده اند: «هم الفرقة الملعونة الّتی تنصب العداوة و تظهر البغضاء لاهل البیت علیهم السلام کمعاویة ... النواصب إنّما کثروا من عهد المعاویة الی عصر العبّاسیین» 👈در هر حال یکی از نقاط حساس تاریخ فقه شیعه که قابل بحث است سرایت حکم نواصب به حکم عموم اهل سنّت است که میتوان آنها را حقیقتا مصداق مستضعفین دانست. در این زمینه بعدا در باب نماز بر مخالفین نکاتی بیان میکنم. 🔹در این بین دیدم مرحوم صاحب جواهر یک تقریر دیگری برای ناصبی دانستن عموم اهل سنّت ارائه کرده اند. ایشان در بحث نماز بر مخالفین میگویند میشود حتّی عموم اهل سنّت که در ظاهر ابراز دشمنی با اهل بیت ععلیهم السلام نمیکنند نیز ملحق به نواصب کرد. ولی چگونه؟! با این بیان که اینها هم نصب باطنی دارند هر چند نصب ظاهری ندارند. به این شکل که آنها به اشتباه گمان میکنند اهل بیت علیهم السلام با شیخین مشکلی نداشته اند. 👈ولی اگر واقعا بفهمند که ائمه علیهم السلام با شیخین دشمن بوده اند در باطن از باب دشمنی با دشمنان شیخین متّصف به دشمنی با اهل بیت علیهم السلام هم هستند و این یعنی ناصبی بودن!!! 📖«بل قد يقال باتحادهم في الحكم معه هنا وإن لم يكونوا متظاهرين بالعداوة لآل محمد ( عليهم الصلاة والسلام ) تخيلا منهم أنهم على عقيدتهم في الرضا عن الأول والثاني والثالث ، وإلا فهم أعداء لأعدائهم ومنهم آل محمد ( عليهم الصلاة والسلام )» 👈البته روشن است که این بیانات کاملا قابل نقد است. اوّلا از این جهت که از کجا معلوم وقتی در باطن بفهمند طرف شیخین را میگیرند و طرف اهل بیت علیهم السلام را نمیگیرند؟! ثانیا که مهمتر است این است که اگر هم طرف شیخین را در باطن بگیرند وقتی است که در همان باطن نفهمند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هم با شیخین دشمن است و الّا در چنین فرضی اینکه بگوییم باز طرف شیخین می ایستند خیلی دور از انصاف است هر چند سابقا گذشت که ممکن است برخی از باب استکبار و تعصّب حتّی کارشان به اینجا هم بکشد که بحث دیگری است. 👈البته مقصودم در اینجا بحث تفصیلی پیرامون مفهوم ناصبی گری نبود. گاهی در روایات ناصبی بودن اطلاقات دیگری هم یافته و یا حتّی همانطور که مرحوم فاضل مقداد در کتاب التنقیح الرائع بیان کرده چندین معنا یا مرتبه تشکیکی پیدا کرده است. قدر متیقّن آن را خوارج دانسته اند ولی گاهی حتّی به کسی که قائل به افضل بودن غیر امیر المؤمنین شده و یا حتّی کسی که ولایت حضرت را انکار میکند و یا با شیعیان دشمن است هم اطلاق شده است. 👈روشن است که اینها اطلاقات جزئی است که باید در مورد هر کدام در همان موطنش سخن گفت. برخی متأسّفانه بدون در نظر گرفتن مجموعه ی روایات و درکهای روشن عقلی با دیدن تک نقلهایی در یک رویکرد عجیب دست به برداشتهای سنگینی میزنند که دور از صواب است. این بحث ادامه دارد. فعلا قضاوت ممنوع ...