باسمه تبارک و تعالی (۱۲۳۴)
🍶«حِکمَةٌ فِلاسکِیَّةٌ»🍶
☕یک فلاسک خریدم و همان روزهای اوّل افتاد و دیگر کارایی ندارد. بیشتر ساختار فلاسک نظرم را جلب کرد. دیدم فلاسک یا «دمابان» یکی از اختراعات جالب بشر توسّط فیزیک دانی اسکاتلندی به نام جیمز دوار است. وسیله ای که با آن میتوان چیزی را در همان دمایی که قرار دارد تا مدّتی نگه داشت.
🍵اصل ایده ی فلاسک این بود که چطور از سرایت یک قانون ترمودینامیکی معروف جلوگیری کنیم. قانونی که بر اساس آن اشیاء گرم با انتقال گرمای خودشان به محیط، سرد می شوند و بالعکس.
☕فلاسک ایده ای برای فاصله انداختن میان شیء و محیط پیرامونش با ایجاد یک فضای خلأ است. فضایی که انتقال انرژی را به حداقل رسانده و در درون نیز طوری باشد که با نوعی حالت بازتابندگیِ انرژی مانع از هدر رفت آن باشد.
💡فلاسک از نشتی دما جلوگیری میکند. دمابان است. به ذهنم خطور کرد وجود انسان هم دمابان میخواهد.
🔹مشکل این است که وجودمان خیلی نشتی نیرو و نور دارد. حرارت این حالتهای خوب را نمیتوانیم در درونمان نگه داریم و زیادتر کنیم. چرا؟! چون بین درونمان با بیرون عایق بندی نکرده ایم. نشتی داریم. این نشتی ها چیست؟! زیاد خوردن! زیاد خوابیدن! زیاد حرف زدن! افکار منفی!
🔸ما هم باید با عبادت و توجّهات خوب و خوش دلی به فکر جمع این نورها و حرارتها در وجودمان باشیم مهمتر از آن اینکه با مراقبت، وجودمان را تبدیل به فلاسک کنیم. از دست ندهیم. این نورها و حرارتها را باید خیلی حساب شده و حتّی گاهی با بخل خرج کنیم. به قول مثنوی:
گر نه موشی دزد در انبار ماست
گندم اعمال چل ساله کجاست؟!