📒امامی بر نیزه، امامی در زنجیر! 👇این روزها در کربلا چه خبر است؟ امام سجاد را بر شتری بدون جهاز نشاندند. چون امام بیمار بود و توان نشستن نداشت او را با غل و زنجیر به شتر بستند. امام سجاد به یکی از شاگردان خود بعدها این طور فرمود: زمانی که اسرا را از بین بدن‌های آغشته به خون و عریان روی خاک که کسی آن‌ها را دفن نکرده بود، گذراندند، سینه‌ام تنگ شد و نزدیک بود، جان دهم. عمه‌ام زینب کبری چون مرا در این حال دید، گفت: ای یادگار جدم و پدر و برادرانم، این چه حالی است که از تو می‌بینم که به خودت می‌پیچی! گویی می‌خواهی جان به جانان بسپاری. گفتم: عمه‌جان! چگونه بی‌تابی نکنم و خود را از دست ندهم با آنکه می‌بینم آقای خود و برادران و عموها و عموزادگان و خاندان خود را که آغشته به خون، عریان در بیابان افتاده، نه کفن شده‌اند و نه به خاک سپرده شده‌اند. عمه‌ام زینب گفت: بی‌تابی‌نکن! خداوند پیمان گرفته از جمعی از این امت بر سر قبر پدرت نشانه‌ای گذراند تا همیشه باقی بماند و با مرور روزگار محو نشود، مردم از اطراف به آنجا بیایند و او را زیارت کنند و هرچند پیشوایان کفر در محو آن بکوشند، اثرش روشن‌تر شود؛ و کارش روز به روز بالا گیرد! 📒کتاب کامل الزیارات، باب ۸۸ 🆔 @beheshtesamen