#خاطره_عروسی:
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
سلام
توی عروسی سمت ما یک کاغذی خانواده عروس میدن ک داماد وپدر داماد امضا کنه تحت عنوان جهزیه ک از طلا گرفته تا سیم ظرفشویی توش مینویسن...
توی یکی از این عروسی ها ک ما دعوت بودیم داماد پرروبازی در آورد گفت امضا نمیکنم وقتی پدر عروس دوباره اصرار کرد داماد کاغذ رو پاره کرد ریخت روی سر پدر عروس و یک دعوایی شد ک نگو حالا ماچند نفر جوون ک پیش هم بودیم خواستیم جدا کنیم کت شلواری ک یک هفته بود دوخته بودم کتم پاره شد سرمم شکست گوشی یکی دیگ از دوستام ک داشت جدا میکرد شکست خلاصه ماچند نفر ک جدا میکردیم حسابی زخمی و خسارت دیدیم
بعد یک ماه داماد و پدرش اومده بودن خونه ما ک عذرخواهی و جبران خسارت و نشسته بودن همه چی رو واسه بابام اینا تعریف کرده بودن در صورتی ک وقتی اون اتفاق افتاد من خونه برنگشتم تا پانسبان سرم رو باز کنم بابام اینا متوجه نشن
اخر سر داماد با غلط کردن رفت زنشو اورد
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿