زمینه حضرت رقیه سلام الله علیها
قبل از این می گفتم، ای لعنت به حرمله
زجرُ دیدم گفتم، صد رحمت به حرمله
نیمه شب بود، با نیزه زد
یا سیلی زد، یا نیزه زد
با قصد کشت، عمدا می زد
سکینه رو، با من می زد
دستای سنگینیم داره این زجز
دست از سرم بر نمی داره این زجر
تا چش میذارم روو هم باز میادش
می خوام بخوابم نمی ذاره این زجر
یارالی بابایی ۳
قبل از این می گفتم، ای لعنت به کوفیا
شامُ دیدم گفتم، صد رحمت به کوفیا
ما رو بردن، بین انظار
خیلی بد بود، تووی بازار
تو ترسیدی، من ترسیدم
اشکاتو روو، نیزه دیدم
من خواب راحت ندارم تو این شهر
من سر روی خاک می ذارم تو این شهر
اون روز که افتاد مسیرم به بازار
ای کاش عمو بود کنارم تو این شهر
یارالی بابایی ۳
قبل از این می گفتم، ای لعنت به تیغ شمر
لب رُ دیدم گفتم، صد رحمت به تیغ شمر
خیزران و، روو لبت زد
نمی بخشمش تا ابد
نکردن به، حالم رحمی
شده بد جور، لبِت زخمی
حرفای ناگفتنی داره این لب
جا موندم از قافله نیمه ی شب
هم درد پهلو دارم از همون وقت
هم بعد از اون پیر شده عمه زینب
یارالی بابایی ۳
وحید محمدی
۲۸ مرداد ۱۴٠۲
@beithayesookhte
#زمینه
#حضرت_رقیه س
#حضرت_رقیه_زمینه