۱۵ آبان۱۴٠۲/ سال سوم نمی از بال مگس بر کرانه اقیانوس! مبانی استنباط فقه البیان به معنای حقیقی کلمه یک شبکه در هم تنیده، منسجم و معنادار از قرآن و روایات را پیش روی ما قرار می دهد. در این منطق استنباطی برخلاف متد اصولی موجود، شارع در نهایت کار مورد بررسی قرار می گیرد نه در ابتدا، چرا که اوامر و نواهی، نتایج و ثمرات پایانی کارند و برای اینکه بنده خود را به آن مرحله برساند، مجموعه ای بسیار گرانقدر از و یک حکم را نیز بیان کرده که در منطق اجتهادی موجود به صورت حداقلی بررسی می شود. فقه البیان ۹ مقصد دارد و برای عملیاتی کردن هدایت، به دنبال کشف پرسش حاکم بر یک مسئله(نیاز) و پاسخ شارع به آن است. یک طلبه در این منظر توانایی بررسی تمامی مسائل زندگی انسانی را دارد، چرا که قرآن، و همه چیز است( ۸۹نحل/۱۱۱یوسف) و خداوند نیز درباره ، رهنمایی تبیانی تفصیلی دارد(تفسیر العیاشی ج۱ص۶/الکافی ج۱ص۵۹) نه فقط درباره محرمات و واجبات آنهم با نگاه فردی و بدون توجه به زیرساختهای عقلانی پیشینی یک حکم! از باب نمونه مقصد سوم فقه البیان، بیان مبتنی بر «مُکث»(۱٠۶ إسراء) است. در این مقصد که به دنبال ارائه پاسخ شارع به نیازهای گونه گون بشری هستیم، ابتدائا یک مسئله یا حکم را از نگاه شارع بررسی می کنیم. همینطور آن مسئله به معنای مجموعه فوایدی که باز هم خود شارع بیان کرده و نهایتا یک امر به معنای مجموعه اقداماتی که شارع گرانقدر برای عملیاتی شدن آن موضوع بیان کرده است. بر اساس این منطق و همینطور به عنوان یکی دیگر از ابواب فقه البیان، یادداشتی در مورد موضوع بنیادین آماده کرده ام که ان شاءالله به زودی منتشر خواهد شد. در واقع ابتدا به تعریف عدالت از منظر شارع پرداخته ام، سپس فواید و در نهایت مجموعه اقدامات زیرساختی برای حرکت به سمت جامعه عادلانه. حقیقتا الان که نگاه می کنم می بینم که باتوجه به زیرساخت های۹گانه هدایت(دریافت)، می شود حداقل ۹ جلد کتاب بسیار نفیس درباره عدالت نوشت، ناظر بر رفع نیازهای انسانی و تماما برگرفته از آیات و روایات و حجیت یافته. با در نظر گرفتن تمام ۹ مقصد استنباطی فقه البیان، خود را در برابر اقیانوس بیکرانه ای از عقلانیت وحیانی می یابیم که حضرت «» علیه السلام در نهج البلاغه اش فرمودند: القُرْآنُ فَهُوَ یَنابیعُ العِلْمِ وَ بُحورُه وَ بَحْرٌ لایُدْرَکُ قَعْرُه. (خطبه۱۹۸) @besalamen_amenin