#پشت_سنگر_شهادت
#پارت۱۳
خم شد و سنگ قبر پدرش را بوسید.
از سرمای سنگ سرش تیر کشید.
اشک هایش روی نام پدر ریخت:
سلام بابا عباس🥺
آیا دلتنگی گناه است؟؟؟ حامد دلتنگ بود.
دلتنگ پدرش:
دلم برات تنگ شده بابا🥺
چرا نیستی؟؟🥺
چرا رفتی؟؟
چرا نموندی تا دامادی پسرتو ببینی؟؟
بابا فردا شب دامادیمه.
بلند شو ببین ، حامدت ، پسر بُزُرگَت داره داماد میشه
درسته که تو نباشی🥺
جات خالیه بابا
جات خیلی خالیه🥺
بغض سنگین روی سینه اش شکست.
بد شکست. طوری که صدای هق هقش تا چند متر آن طرف تر هم رفت.😭
در این شرایط آیا غرورش مهم بود؟؟
نه نبود.
حاضر بود غرورش را تکه تکه کند ، چند ثانیه ، تنها چند ثانیه پدرش را ببیند.
غرور که هیچ ، حاضر بود تمام دنیایش را بدهد و یک بار دیگر لبخند گرم پدر را ببیند .
اما........
********************
تلفن همراهش را روی تخت انداخت.
حوصله اش به شدت سر رفته بود:
اوووووووووووف
به پذیرایی رفت:
علی..
جوابی نشنید،صدایش را بلند تر کرد:
علی.. کجایی؟؟
با غرغر از پله ها بالا رفت:
کشته شدی؟؟؟
چند تقه به در اتاق علی زد.
باز هم جوابی نشنید.
با اجازه ای گفت و در را باز کرد.
حدسش درست از آب در آمد. علی در حال نماز خواندن بود.
همان جا جلوی در به تماشای علی نشست.
از نگاه کردن به نماز علی لذت میبرد.
نمازش آرامش داشت و حس خوبی به راشا القا میکرد.
اما حسی در درونش منکر این حال خوب میشد و تماشا کردن علی را صرفا جهت بیکاری میدانست.
راشا اما کاری به دلیل نشستنش نداشت.
دنبال آرامش بود و این آرامش را با تماشای نماز علی به دست می آورد.
علی انگار حال راشا را فهمیده باشد و نخواهد آرامشش را بگیرد ، پس از اتمام نمازش قرآن کوچکش را برداشت و شروع به خواندن کرد.
چند آیه کوتاه را با صوت دلنشین عربی قرائت کرد.
قرآن را بست و چهار طرفش را بوسید:
چرا اونجا نشستی؟؟ بیا تو .
راشا از خدا خواسته ایستاد و روی تخت نشست:
چرا نماز میخونی؟؟ چه فایده ای برات داری؟؟
قرآن را روی میز گذاشت و کنار راشا نشست:
خب ، ببین یه چیزایی هستن که حال آدمو خوب میکنن قبول داری؟
چیزایی که آدم اگه از اونا باخبر باشه ، نگاهش به خیلی چیزا تغییر میکنه.
خدا هم یه سری حال خوب کن معنوی برا ما آدما گذاشته که همیشه به کارمون میاد ، حتی اون موقعی که هیچ بازی ، خنده ، تفریح و دوست و رفیقی به دردمون نمیخوره.
خوندن نماز توی ساعتای مشخصی از شبانه روز یکی از همون چیزاست که حال آدمو خوب میکنه و اگه با باور قلبی باشه نمک معنویت نماز به قدری نمک گیرت میکنه که دیگه به هیچ عنوان حاضر نیستی نماز رو ترک کنی.
آدم هم با مراقبت دائمی از نمازهاش میتونه خودشو بالا بکشه و برسونه به دوستی و رفاقت با خدا و دریافت میلیارد ها ثروت معنوی تو هر نماز.
تا حالا نماز خوندی؟؟
سربالا انداخت:نچ
_دوست نداری امتحان کنی؟
امتحان کردنش ضرری داشت؟؟
قطعا نه.
به فکر فرو رفت و پاسخی به علی نداد.
نویسنده:
سیده زهرا شفاهی راد.