بعد استاد فرق دوست داشتن جرج‌جرداق و معاویه با مالک مثال می‌زنند. ولایت مولا علی مالک، رو مالک کرد. مالک وقتی ولایت مولا قبول کرد، هوا و هوس‌ها و حرف مردم دیگه نتونست تکون‌ش بده. (مالک از هواها و حرف‌ها و جلوه‌های دنیا بزرگ‌تر است. او در سطح غریزه نیست. او انسانی است که در حد وظیفه زندگی می‌کند و زندگی و مرگ او با این معیار می‌خواند. او کوه است از طوفان نمی‌لرزد. او به ولایت رسیده و از نعمت ولایت برخوردار است.نشستن، ایستادن، آمدن و رفتن و دوست‌داشتن و دشمن داشتن او همه از سمت ولی کنترل می‌شود.) و این جمله که چقدر دوست داشتم: مالک این را یافته علی این مرد آزاد از غیر حق بیش از مالک به مالک علاقه دارد. بیش از مالک از مصالح و منافع مالک آگاهی دارد و بیشتر از مالک به منافع او می‌اندیشد؛ پس دیگر جای درنگ نیست جای تسلیم است و اطلاعات و پیروی و تشیع و دنباله‌روی.