گفت: روزی نشسته بودم خالی به مناجات. همی نگه کردم: بُرنایی را دیدم! نیکورویی! نیکومویی! نیکو منظر! نیکو جامه! قدم وی بر زمین و سر وی به عَنان آسمان رسیده.‌ مرا گفت:(اقرا یا محمد!) من گفتم:(چه خوانم؟) گفت:(اقرا باسم ربک! بگو: بسم‌الله‌الرحمان‌الرحیم) من این را بگفتم. از برکت این نام راحتی در هفت اندام من آمد. 📒 کتاب قاف/ یاسین حجازی/ شهرستان ادب 🆔 https://eitaa.com/bibliophil 🆔 https://ble.ir/bibliophils