🔘 مبانی 📌 اصول منطق و اصول فلسفه اهل‌‏بيت ‏عليهم السلام 📖 بخش دوم 7 – تعقل ذات خداوند 🔸 از ديدگاه مكتب اهل‌‏بيت‌‏عليهم السلام عقل مخلوق خدا و محدود است و توان درك خالق و نامحدود را ندارد. قال الحسين‌‏عليه السلام: احتجب عن العقول كما احتجب عن الابصار. 8 – مسأله روح 🔹 در مكتب اهل‌‏بيت‌‏عليهم السلام روح «جسم لطيف» – مشمول زمان و مكان – است، روح جسم لطيف است كه بقايش نيز همواره در سير مدارج كمال در بساطت و لطافت است. در بينش اهل‌‏بيت‌‏عليهم السلام هيچ چيزى غير از خداوند فارغ از زمان و مكان نيست. 9 – جامعه و فرد 🔸 مكتب اهل‌‏بيت‌‏عليهم السلام هم به شخصيت فرد ارج می‌‏نهد و هم به شخصيت جامعه قائل است و مى‌‏گويد: نه اصالة الفرد و نه اصالة الجامعه بل امر بين الامرين. 10 – اراده خدا و انسان 🔹 فلسفه قرآن و اهل‌‏بيت‌‏عليهم السلام اعلام مى‏دارد كه «اراده خدا عين فعل اوست»؛ اراده و اختيار انسان نيز مخلوق اراده خداوند است. خداوند اراده كرده است كه انسان در افعالش داراى اراده باشد و وقتى كه يك فرد با اراده‏اى كه خداوند به او داده يك عمل را انتخاب مى‏كند با «تفويض» و اراده محض و تام خود انجام نمى‌‏دهد. پس اولاً انسان اراده و توان و انتخابش را از خداوند گرفته است. ثانياً وقتى كه اراده و انتخاب مى‌‏كند باز هم به طور مطلق و كاملاً سرخود و بالاستقلال (استقلال فلسفى) نيست تا مصداق تفويض شود بل امر بين الامرين. افراد اعمال خودشان را بر اساس امر بين الامرين انجام مى‌‏دهند و بر اساس امر بين الامرين نيز مجازات مى‌‏شوند. اصل «لا جبر ولا تفويض بل امرٌ بين الامرين» علاوه بر اين كه نداى پرآوازه شيعه است يك ويژگى مشخص انديشه شيعى و يكى از پايه‌‏هاى مهم منطق و فلسفه اهل‌‏بيت‌‏عليهم السلام است. 11 – كلام و فلسفه اهل‌‏بيت 🔸 اهل‌‏بيت يك كلام و يك فلسفه جداى از هم ندارند بل فلسفه و كلام آنان يكى است مگر مى‌‏شود قرآن بدون تعهد به قرآن سخن بگويد مگر ممكن است اهل‌‏بيت‌‏عليهم السلام بدون تعهد به خودش حرف بزند. كلام اهل‌‏بيت همان فلسفه اهل‌‏بيت و فلسفه اهل‌‏بيت‌‏عليهم السلام همان كلام اهل‌‏بيت‌‏عليهم السلام است فلسفه اسلامى با كلام اسلامى فرقى ندارد. عين كلامش در بطن فلسفه‌‏اش هست. 12 – توحيد و فلسفه اهل‌‏بيت‌‏عليهم السلام 🔹 فلسفه اهل‌‏بيت‌‏عليهم السلام مى‌‏گويد: خدا هيچ آميزه‌‏اى ندارد در عين حال صرف الوجود و مفهوم ذهنى هم نيست. مى‌‏پرسى چگونه هم آميزه ندارد و هم صرف الوجود نيست بل موجود است؟ مى‌‏گويد: اين حقيقت و واقعيت را هرگز درك نخواهى كرد عقل از اين درك عاجز است؛ زيرا عقل مخلوق است و بنا است كه در عالم مخلوقات به تحليل بپردازد و نبايد از قلمرو خود خارج شود. خداوند موجود است و در عين حال مشوب هم نيست. سوال: چگونه ممكن است هم موجود باشد و هم غير مشوب؟ جواب: اين كه هر چيزى يا مشوب است و يا صرفاً و تنها وجود ذهنى مى‌‏شود، يك قانون از قوانين طبيعت است، ناموسى از نواميس كائنات است اين قانون و اين ناموس شامل خداى كائنات نمى‌‏شود. كيف يجرى عليه ما هو اجراه؟ ذات خداوند قابل تصور نيست هر چه درباره خدا تصور كنى، هر تصورى كه از خداوند داشته باشى آن خدا نيست بل مخلوق ذهن جناب عالى است. 13 – هويت خداوند 🔸 حقيقت اين است كه ماهيت به هر معنى و مفهوم از خداوند سلب و نفى مى‌‏شود و همين‌‏طور هويت؛ ليكن به هر معنى و به هر مفهوم كه ما انسان‏ها تصور كنيم، وگرنه خداوند هويت دارد هويتى كه نه به تصور ما مى‌‏آيد و نه در ذهن ما مفهوم مى‌‏شود. قل هو اللَّه احد وصدها «هو» كه در قرآن و حديث آمده است. امّا انسان‌‏هاى عاقل هرگز اين هويت را درك نخواهند كرد؛ زيرا اين هويت غير از هويت‌‏هايى است كه قابل تصور ذهن و قابل فهم ذهن انسان‏ها باشد. خدا هويت دارد اما محدود نيست و حقيقت اين هويت چيست؟ نمى‌‏دانم اين‏قدر مى‌‏دانم كه هويتى است غير از هويت‌‏ها «شى‏ء لا كالاشياء» و «له هوية لا كالهويات». 14 – عشق و خدا شناسى 🔹 مطابق مكتب و فلسفه قرآن و اهل‌‏بيت‌‏عليهم السلام عشق نيز مخلوق خداست و ناتوان‌‏تر از عقل و محدودتر از آن است و چون چهار چوب معينى ندارد حد و مرز حقايق و موهومات را هرگز نمى‌‏تواند بشناسد. 15 – علم خداوند 🔸 قرآن و اهل‌‏بيت‌‏عليهم السلام مى‌‏فرمايند: عقل مخلوق خداست و خداوند نه عقل است و نه عاقل و نه ذاتش قابل تعقل، او خالق عقل، خالق عقل‏ها و خالق تعقل است در هيچ جايى از قرآن و حديث خداوند «عاقل» خوانده نشده است. خداوند عالم است نه بوسيله عقل، عالم است نه به وسيله تعقل. عالمى كه عقل و عاقل و تعقل را آفريده است. 🌐 https://binesheno.com 🆔 @binesheno 🆔 بینش نو | شبکه اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی