یکی از خانم‌های پا به سن گذاشته‌ی همسایه، با گریه می‌گفت: "یه روز داشتم می‌اومدم خونه، یه کارتن سنگین دستم بود. خیلی از جوان‌های محل بی‌اعتنا از کنارم رد می‌شدند. یک دفعه دیدم علی آقا داره ماشینش رو پارک می‌کنه، تا من رو دید با عجله اومد کارتن رو از دستم گرفت و تا جلوی در منزل برد". علی هرکسی که در راه مانده بود رو سوار می‌کرد و وقتی هم که می‌خواستند کرایه پرداخت کنند، می‌گفت: "در عوض کرایه، برای تعجیل در فرج امام زمان (عج) صلوات بفرستید". الان هم خیلی از دوستانش این کار را به نیت علی انجام می‌دهند. يكي از بستگان می‌گفت: "مسافرای پیر رو تو راه سوار می‌کنم و وقتی می‌خوان کرایه بدن نمی‌گیرم، فقط به نیت علی برای فرج آقا امام زمان (عج)"! نزدیک منزل ما، پیرمرد و پیرزنی بودند که علی خیلی به آن‌ها کمک می‌کرد. او همیشه از علی برای ما تعریف می‌کرد و می‌گفت: "بارها و بارها تو کوچه وقتی می‌دید لوازم سنگین دارم کمکم می‌کرد". یک بار شوهر اون خانم گفت: "داشتم می‌رفتم داروخانه، علی من رو که دید ترمز کرد و به زور سوارم کرد. با هم رفتیم داروخانه، نیم ساعتی معطل شدیم؛ داروها رو گرفتیم و باز دوباره من رو تا خونه رسوند. 👇👇👇 https://eitaa.com/haj_ali_khavari