زنگ خونه به صدا در اومد کیارش از تو پذیرایی آومد بیرون و دکمه آیفون و که کنار در بود فشار دآد و در خونه رو هم باز کرد بعد چند ثانیه پسر جووونی 3 تا حعبه پیتزا با یک پلاستیک مخلفات دستش بود آومد داخل کیارش جعبه ها رو ازش گرفت و پول و بهش دآد و پسر رفت برگشت چشمش به من خورد لبخندی زد و گفت : _ بفرمایید شام دنبالش رفتم توی آشپز خونه و پشت میز نشستم آرشام هم بعد چند دقیقه آومد بازم بدون حس و خونسرد.. @caferoooman نویسنده:یاس ادامه داره......