با یه دانشجوی آفریقایی حرف می‌زدم، گفت از یه خانواده‌ی بزرگ میاد با بیست و سه تا خواهر و برادر، یه جا هم زندگی میکردن، الانم راضین. روح بزرگی داشت. ولی من هنوزم وقتی مریض میشم فکر می‌کنم چون یه خواهر بزرگتر دارم، حتما تو بچگی همه‌ی گوشتای خورشت رو اون می‌خورده، واسه همین من ضعیف شدم.