بَچّهِهِیئَتي
خآنوم عمهسادات دوان دوان به سمت برادر اومدن... گوشه عبای برادر رو گرفت +حُیسنَم میخوآیی اجازه بدی بره...؟؟ ابیعبدالله رو به خوآهر میگن : _زینبَم دست رو دلم نزار کاری کرد؛ نمیتونم نه بیارم... دست خوآهر رها شد... +حسین قسم ، قَسمِ
#مآدر
بود...؟؟💔