💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸. ⚪️🔹 ◎﷽◎ 🔹⚪️
#عجایب_هفتاد_گانه
قسمت 4⃣1⃣
🔰 تا امام زمان داری نا امید نباش 🔰
🔹من در طول عمرم چند بار دچار مشکل مادی شدم از جمله سال ۱۳۶۸ سال فوت مرحوم امام .
🔹در آن سال در گمرگ کار میکردم .کارهای ترخیص کالا را انجام می دادم .
پول را می دادم و بار را تحویل میگرفتم.
یکبار برای گرفتن باری در بندر ماهشهر از تهران حرکت کردم.
🔹ابتدا به بانک ملی شعبه دهخدا واقع در خیابان دکتر فاطمی رفتم و یک قطعه چک ۱۱۰ هزار تومان که داشتم، گرفتم و به همراه سند گمرکی به طرف بندر ماهشهر حرکت کردم.
🔹پولها همه هزار تومانی بود. در بندر باید اول کارهای ترخیص کالا را انجام میدادم سپس پول را می دادم تا کالا ترخیص میشد و با آن به تهران می آمدم.
🔹از همان بدو ورود مشغول انجام کارهای لازم شدم. در آن یکی دو روز در آنجا تنها نبودم بلکه با بعضی از دوستانم بودم.
🔹کار تمام شد آمدم خانه که پول را بردارم دیدم نیست فق العاده پریشان شدم. هر جا که حتی فکرش را میکردم گشتم.
🔹حتی زنگ زدم به تهران به خانمم گفتم ببین پول را در خانه نگذاشته ام ؟
خانمم گفت : تو از خانه با چک رفتی و پول را اصلاً به خانه نیاوردی.
رفقاهم ، همه صمیمی بودند. نمی توانستم چیزی بگویم.
🔹غروب شد رفقا رفتند. من تنها شدم. نماز مغرب و عشاء را خواندم خیلی دلم شکسته بود بعد از نماز نشستم به راز و نیاز با آقا امام زمان علیه السلام.
🔹یادم نمی آید هیچوقت با آقا آنطور حرف زده باشم.
اصلاً گریه هایم بند نمی آمد. با یک دل شکستگی خاصی حرفهایم را گفتم و تمام شد. فردا روز ۱۳ خرداد خبر فوت امام آمد و کار تعطیل شد.
🔹آمدم تهران. آنوقت سبلان می نشستیم. همانروز اولی که به خانه آمدم دیدم خانمم در حالی که یکدسته پول را در دست گرفته جلو آمد و با حالت تعجب فوق العاده گفت: پیدا شد! پیدا شد!
نگاه کردم. دیدم یکدسته بزرگ پول که همه اش ۱۰۰ تومانی است در دست دارد.
🔹من اصلاً نوع کارم اقتضا نمی کند که پول ریز از بانک بگیرم. فقط هزاری یا پانصد می گیرم. شمردم؛ خدا می داند همان ۱۱۰ هزار تومان بود.
🔹تا همینجا یقین کردم آقا فرستاده اند وقتی باند رولش را نگاه کردم دیدم مهر بانک صادرات شعبه ی صاحب الزمان شهرستان مشهد رویش خورده بیشتر یقین کردم.
🔹اولاً من از بانک ملی تهران شعبه دهخدا در خیابان دکتر فاطمی پول گرفته بودم.
ثانیاً پولهای من هزاری بود نه صدی.
ثالثاً اصلاً من پولها را به خانه نیاورده بودم. از بانک گرفتم و رفتم ماهشهر نه مشهد بانک صادرات شعبه صاحب الزمان!!
🔹من باید می رفتم به بندر و آن پول را به گمرک می دادم ولی یک صد تومانی را جایگزین کردم.
🔹خدا می داند در عرض یکسال تاثیر عجیبی در زندگی من داشت.
بطوریکه جبران شکست و ضرر قبلی شد.
بعد از یکسال با اینکه در نگهداری آن صد تومانی کمال دقت را داشتم؛ بطور مرموزی ناپدید شد.
✳️ ادامه دارد...
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
@zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی )
@charkhfalak500 قرانومفاتیح )صلواتی )
@charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی )
@zekrabab نهجالبلاغه برادرقران )صلواتی )
🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴
🌞 مطالب صلواتی 🌞 کپی با صلوات 🌞
✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانال شوید
❣ با مدیریت
#ذکراباد