✍️بخشیهای از نامه احمدینژاد به مقام معظم رهبری در سال ۹۶ /۲
🔸 بصیرتهای احمدینژاد برای رویکرد سیاسی قیممأبانه قالیباف و سران اصولگرا /۱
بسم الرب الخبیر
#نقد
در بازخوانی شخصیت و اندیشۀ ممتاز
#احمدینژاد که با مطالعۀ نامۀ او به رهبر انقلاب آغاز کردم، بصیرتهای مهمی دربارۀ آسیبهای انتخابات اخیر نیز مشاهده میشود. میدانیم که آقای احمدینژاد از همان سال ۸۴ با آقای قالیباف اختلاف جدی داشت. بنده از علل خاص این اختلاف خبر ندارم گرچه با شناختی که از هر دو دارم حدسهایی میتوانم بزنم. یکی از حدسها همین رفتار حامیان آقای قالیباف با آقای سعید جلیلی است که صدای آقای علیزاده را هم در آورده است. علیزاده به درستی مشکل را در رویکرد پدرخواندگی و قیممأبی بزرگان اصولگرا از جمله قالیباف میبیند که معتقدند با دستور آنها جلیلی باید کنار میرفته و بدنۀ مردمی انقلاب نیز باید «بفرموده» به قالبیاف رأی میدادند! با قطع نظر از بحثها در مورد مقدار رأیآوری واقعی قالیباف که البته همین دو انتخابات اخیر مجلس و دولت هم اصلاً تصویر امیدبخشی از آن ارائه نمیکند، اصحاب قالیباف از خود نمیپرسند که چرا حتی اکثریت بدنۀ حامی انقلاب نیز از او رویگردان شدند و به جلیلی اقبال کردند! گذشته از این چرایی، آنها اصلاً نمیخواهند به نظر این اکثریت درونگفتمانی اهمیت دهند و آنها را به حساب آورند! انگار از رأی اکثریت بدنۀ حامی خودشان به جلیلی ناراحتتند. به قول علیزاده این نشانهای از روحیه «ضددموکراتیک» و «قیممأبانه اغلب سران اصولگرا» است! گویی آنها خود را مالک جبهه انقلاب میدانند و معتقدند بقیه باید بلهقربانگوی آنها باشند!
حالا برگردیم به بصیرتهای ریشهایتر احمدینژاد در بارۀ این مسئله. دوستان در این انتخابات میتوانند تصدیق کنند که چطور سران اصولگرا حاضر هستند حتی شخصیت متین، بیحاشیه، صادق، باتقوی و باسواد و محبوبی چون جلیلی را هم به خاطر استقلال رأی و رویۀ سیاسی با وجود محبوبیت زیاد مردمی مورد هجمه قرار دهند! از نظر من، بنا به قرائن متعدد، این یکی از دلایل اصلی برخوردهای سلبی با احمدینژاد از سال ۹۰ به این سو از طرف سران اصولگرا و انقلابی است! اهمیت نمونۀ جلیلی و سرنوشت مشابه او شاهدی است بر اینکه که احتمالاً در مسئلۀ احمدینژاد نیز مشکل را باید در رویکرد جریان اصولگرا جست نه حاشیههای ادعایی احمدینژاد! حالا بیایید توصیف آسیبشناسانۀ احمدینژاد در نامهاش به رهبری از رفتار قیممأبانه و خودمالکپندارانه نوع این آقایان را بخوانیم!
بخشهایی از نامه ۹۶ احمدینژاد درباره رویکرد قیممأبانه برخی سران و مدیران کشور:
باید باور کرد که مردم حاکمان را برنگزیده اند تا خود را مالک کشور و انقلاب تلقی کنند و بر مردم فرمانروایی و تحکم نموده و آزادی و حقوق اساسی آنان را محدود نمایند. باید باور کرد که مردم مالک کشور و انقلاب و نظام و صاحب اختیار اصلی هستند!
طبق اصول ۶ و ۵۶ قانون اساسی، حق حاکمیت ملت و تعیین سرنوشت اجتماعی مردم باید کاملاً به رسمیت شناخته شده و رعایت گردد. باید همه باور کنند که کشور و نظام و انقلاب متعلق به مردم است و این باور و احساس در عموم مردم نیز نهادینه گردد. همه امور کشور باید بر اساس رای و نظر مردم اداره شود. این نص صریح قانون اساسی است. هیچ کس نباید خود را برتر از مردم و صاحب و مالک کشور تلقی کرده و جای مردم را در تصمیمات کلان بگیرد.
متاسفانه عده ای قلیل خود را اصل و مردم را فرع تلقی کرده و بر همین اساس برنامهریزی و اقدام می نمایند و نقش مردم را در حد به کرسی قدرت نشاندن آنان تقلیل داده اند. آیا نادیده گرفتن حق حاکمیت و تعیین سرنوشت مردم نقض عهد و ظلم بزرگی به انقلاب، نظام و مردم نخواهد بود؟
باید همه مسئولان باور کنند که خادم مردمند و نقشی جز تامین خواست و جاری کردن اراده مردم ندارند. نباید بعضی تصور کنند که مردم، مسئولان را برگزیده اند که بدون توجه به خواست و نظر مردم هر کاری خواستند انجام دهند؟ تامین نظر و رضایت مردم، اصل قطعی و پایه حکومت جمهوری اسلامی است و احدی حق ندارد آن را نادیده انگاشته و یا خدشه دار سازد. همه مقامات باید بتوانند مردم را نسبت به صحت و درستی تصمیمات و اقدامات خود قانع کرده و رضایت آنان را جلب نمایند. این اصل باید در تمام ارکان حکومت به یک باور عمومی و رفتار سازمانی تبدیل گشته و با اقدامات خلاف آن به شدت برخورد شود.
@criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی