ماه روزه، ماه سکوت، ماه خلوت، ماه پرهیز رو به پایان است. ماه عبور از هر چه غیر خدا به سوی خدا. این محسوسات با تصاویری که برای ما می‌سازند، دائما مشغولمان می‌کنند. روزانه هزاران هزار علامت حسی از راه قوای حسی وارد فضای ذهن می‌شود و قوه خیال شروع به دسته‌بندی آن می‌کند تا انتزاع کند و کلیات را از آن بسازد و قواعدی را بر اساس آنها تدوین کند. اندک اندک این کلیات بین خود تبانی می‌کنند و نقطه تقاطع‌شان می‌شود مبدأ و مرجع حکومت و ولایت. این ماه عزیز ما را از انبوه تصاویری که مانند حباب به ما می‌چسبد و اجازه غور در اعماق معانی نمی‌دهد جدا می‌کند، شاید مراتب عالی وجودمان را درک کنیم، کشف کنیم، بفهمیم، باور کنیم. روزه مرکز ثقل وجود ما را از پوسته انسانی به سوی باطن انسانی نزدیک می‌کند. از طرف جسمانیت به سوی روحانیت. از حس به سمت قلب. از شهوت به سمت محبت. از کثرت به سمت وحدت. از بندگان خدا به سوی خدای بندگان. شاید متقی شویم و شاید اتقی... دلمان برایت تنگ می‌شود ای ماه خدا. ای رمضان