«خرمشهرها در پیش است» اعلان مصیبتی عظیم در تقدیر دارد و إن شاء الله بشارتی از پس آن.
زمین و زمینههایی را از دست دادیم و بسیاری کشته شدند و بسیاری زخمی شدند و بسیاری اسیر شدند و بسیاری ویرانی و نابودی به بار آمد؛ تا اینکه برای آزاد شدنش بسیاری از خوبان فدا شوند، شاید خداوند از ما بپذیرد و خرمشهر را آزاد کند.
خرمشهری که دیگر خرم نیست. دیگر شهر نیست.
باید بشود.
کسی که خودش را به خواب بزند، لگد دشمن بیدارش خواهد کرد.
فرمود ذلیل شد آنکه در شهرش با دشمن جنگید.
بعد از فتنه سال قبل دشمن خیالش راحت شد. آرایش سیاسی دیگر تغییر کرد. نیاز نیست هزینه تقابل را پرداخت کند. مردم شهر، خودشان خودشان را از پای درخواهند آورد. تیرهای مسموم به قلبمان و تیغهای مسموم به فرقمان نشست. وقت جمع کردن غنیمت است. باید در صحنه حاضر باشند.
این مصیبت کوبنده در تاریخ خواهد ماند...
به زودی صدای انفجار آسمان را در قلبهایمان خواهیم شنید. قلبی که قالب تهی کرده...
شاید خدا به حرمت خون شهدا به رحم آید و آزاد کند شهر را از دست خودمان...