خودکرده را تدبیر چیست؟! روزنامه هم‌میهن در گزارشی با عنوان «نوبت تسخیر صحنه» به پدیده حضور اینفلوئنسرها بر روی صحنه تئاتر پرداخته و آن را به ابتذال کشیدن عرصه فرهنگ و هنر عنوان می‌‎کند. در این گزارش تلاش شده تا در یک مسیر مهار شده و گزینشی تأثیر فرهنگ حاکم در فضای مجازی بر تئاتر مورد نقد جدی قرار گیرد. اینکه نباید اجازه داد فضای مجازی، جهان واقعی ما را ببلعد و به اسارت خود درآورد مسئله‌ای است که در چند سال اخیر گفتگوهای فراوانی بر سر آن در گرفته و غربزدگان تلاش کرده‌اند با شکستن فضای انتقادی نسبت به ابتذال فضای مجازی، آن را به عنوان ابزاری کارآمد برای عبور از جامعه ایران و نظام جمهوری اسلامی و هویت تاریخی-تمدنی ایرانیان پشتیبانی و تقویت کند. جریان‌های سیاسی از فضای مجازی برای بی‌شخصیت کردن حکومت و زیر پا گذاشتن قانون استفاده کرده‌اند. حتی فریاد کارشناسان در حوزه‌های مختلف نتوانسته غوغای جریانات منحرف و منحط غربزده را از پیگیری گسترش بی حد و حصر فضای مجازی منصرف کند و آنان را به بازنگری در افکار و گفتار و رفتارشان وادارد. در حالی که کودکان و نوجوانان و جوانان و حتی بخشی از بزرگسالان با پدیده بی‌رحم و مهاجم فضای مجازی دست و پنجه نرم می‌کنند و بسیاری از سرمایه‌های مادی و معنوی خود را در آن از دست می‌دهند، جریان غرب‌پرست برای اینکه پایگاه لجن‌پراکنی و سیاه‌نمایی و تخریب و تحقیر علیه ایران و ایرانی را از دست ندهد، با انواع ترفندها اجازه ورود جدی نهادهای حاکمیتی به مهار این سیل بنیان‌کن را نمی‌دهند و امکان‌های حرکت اجتماعی را با فشارهای بی‌اندازه سلب می‌کنند. متأسفانه بخشی از مسئولان هم تحت تأثیر این جریانات ویرانگر حوزه مأموریت خود را به کلی رها کرده آن را به دشمن واگذاشته‌اند. انگار ایده‌ای در ذهن آنان شکل گرفته که هر امر فرهنگی را می‌توان رها کرد تا به صورت خودبه خودی جامعه با آن و آن با جامعه وارد تعامل و تعادل گردد. گویا مهم نیست این تعامل و تعادل در متن خود چه جزئیاتی داشته باشد و چه مصیبت‌هایی به بار آورد. هم‌میهن در این گزارش سعی می‌کند طبق معمول باز هم توپ را در زمین حکومت بیاندازد و بدون اینکه به روی خود بیاورد که مقصر اصلی این ولنگاری‌ها خود ایشان هستند، حالا که آتش به در خانه سلبریتی‌های مورد نظر آنان رسیده انگشت اتهام را به سمت حکومت می‌برد. آیا صحنه تئاتر از نهاد خانواده مقدس‌تر و محترم‌تر است؟! آیا صحنه تئاتر از نهاد علم و دین مقدس‌تر و محترم‌تر راست؟! آیا صحنه تئاتر از تاریخ و تمدن ایران و ایرانی محترم‌تر و مقدس‌تر است؟! آیا صحنه تئاتر از جامعه ایرانی و فرهنگ ایرانی و سنت‌های ایرانی و عرف و شرع و قانون ایرانی محترم‌تر و مقدس‌تر است؟! جریان غربگرا که هم‌میهن آشکارا یکی از بازوان پرشمار رسانه‌ای آن به شمار می‌آید مقصر اصلی در این مسئله هستند. آنها با نفوذ و نفاق چنان فضای جامعه را ملتهب کردند و مسئله را به نامسئله و راه حل را به گره تبدیل کردند که هیچ برون‌رفت مشخص و معتبری پیش روی مردم و مسئولان باقی نماند. آنها برای اینکه فضای یله و رها و بی‌در و پیکر و بی‌قید و بند فضای مجازی را از دست ندهند و از آن طریق تمام پروژه‌های ضداسلام و ضدایران و ضدانقلاب و نظام و جامعه ایرانی را پیش ببرند همواره علیه کنترل فضای مجازی نه مخالفت که جنگیده‌اند و جامعه را به اضطراب و تشویش واداشته‌اند. اکنون که فضای مجازی پاپیچ خلوت دوستان شده، احساس خطر کرده‌اند. اما با این وجود نمی‌خواهند به مسیر درست اذعان کنند و انتظار دارند مثل تمام موضوعاتی که در این سه دهه مطرح کرده‌اند، حکومت تنها برای اینان و به نفع ایشان به صورت مقتدر و یک سویه و گزینشی وارد صحنه شده و ظرفیت‌های قوت و قدرت و اقتدارش را برای برآوردن خواست و مطالبه ایشان هزینه کند و سپس عقب نشسته صحنه را به ایشان واگذارد. اگر دادگاه عادله‌ای می‌توانست به جرم‌هایی که رها شدگی فضای مجازی به آنها امکان وقوع می‌دهد رسیدگی کند، قطعا در فهرست بلند مقصرین اصلی، نام تمام رسانه‌های غرب‌گرا و بسیاری از شخصیت‌های سیاسی و فرهنگی و علمی و اجتماعی و اقتصادی آنان وجود مؤثر داشت. فضای مجازی مدتهاست که تمام ساحت‌های جامعه و حکومت و زیست انسانی فردی و اجتماعی ما را به ابتذال کشیده است. اما منافقان ضد مردم در تمام اوقات تنها سکوت کرده‌اند و ترجیح داده‌اند در برابر هر چیزی که به نظام اسلامی ضربه وارد کند اعتراض و انتقادی نداشته باشند تا جبهه ایران‌ستیزی دچار ضعف و سستی نشود و به زعم آنان زمینه‌های شکست جمهوری اسلامی ایران و مردم انقلابی فراهم آید.